بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درباره معنی زندگی | صفحه ۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب درباره معنی زندگی

بریده‌هایی از کتاب درباره معنی زندگی

۳٫۷
(۵۸۳)
فلسفۀ زندگی انسان نباید بر تجربۀ شخصی بلکه باید بر مشاهدۀ گسترده و بی‌طرفانه استوار باشد
joe more
پی می‌بریم که در چشم سگ‌ها چیزی جز ورّاج‌هایی بی‌عقل نیستیم که با زبانمان صداهای زیادی درست می‌کنیم؛ و در چشم پشه‌ها هم صرفاً مادۀ غذایی هستیم.
joe more
؛ ما به همۀ زنان حق رأی دادیم و پی بردیم که هیچ چیزی تغییر نکرد مگر هزینۀ اداری.
farnaz hp
خدا در نظر من، علت نخستین یا سرچشمۀ همۀ زندگی و انرژی است که حیات و حرکت و هستی ما در اوست؛ او علّت غایی یا هدف و تبلور تلاش‌ها و اشتیاق‌های ماست، کمال دوردستی که نیست اما ممکن است باشد. شاید آن بزرگ‌ترین کل، که در همۀ نسل‌ها بزرگ‌ترین روان‌ها خودشان را وقف آن کردند، در دینِ فردا خدا خوانده شود.
محمدرضا
شاید چیزی به اسم ارادۀ معطوف به زندگی وجود ندارد بلکه فقط ترس از مرگ هست؛ همان‌طور که هیچ «غریزۀ اجتماعی» وجود ندارد بلکه فقط وحشت از تنهایی در میان است.
hosein
فقط آدمی که وقت آزاد زیادی دارد و کار زیادی نمی‌کند، به ناامیدی رو می‌آورد
farnaz Pursmaily
معنی زندگی باید در خود آن نهفته باشد؛ معنی زندگی باید مستقل از مرگ فرد و حتی زوال ملی باشد؛ باید آن را در امیال غریزی و ارضاهای طبیعی خودِ زندگی جُست.
farnaz Pursmaily
آدمی که از بیل مکانیکی و مته برقی، تراکتور و تانک، ماشین حساب و مسلسل، و هواپیما و بمب استفاده می‌کند، همان نوع آدمی است که از خیش‌های چوبی، تیغه‌های سنگی، چرخ‌های کُنده‌ای، تیر و کمان، گِره‌نویسی، و نیزه‌های سَرسمّی استفاده می‌کرد. ابزار متفاوت شده، ولی غایت یکسان است. مقیاس وسیع‌تر است، اما هدف‌ها همان‌قدر ناپخته و خودخواهانه، همان‌قدر احمقانه و متناقض، همان‌قدر سبعانه و ویرانگر است که در ایام ماقبل تاریخ یا باستان بود. همه چیز پیشرفت کرده است، مگر خود انسان.
mortaza.j
خدا، که روزگاری تسلی خاطر زندگی‌های مختصرمان بود و پناهگاه ما در رنج‌ها و مصائبمان، ظاهراً ازصحنه ناپدید شده است؛ هیچ تلسکوپی، هیچ میکروسکوپی، او را کشف نمی‌کند. زندگی، در آن چشم‌انداز فراگیری که فلسفه است، تکثیر نامنظم حشرات انسانی بر روی زمین است، سودایی سیاره‌ای که باید زود چاره‌ای برایش اندیشید؛ هیچ‌چیز جز شکست و مرگ، یقینی نیست- خوابی که انگار بیداریی در پی ندارد. ناگزیر به این نتیجه می‌رسیم که بزرگ‌ترین اشتباه در تاریخ بشر، کشف حقیقت بود. کشف حقیقت، ما را آزاد نکرد مگر از پندارهایی که تسلی‌مان می‌دادند و از قیدهایی که ما را حفظ می‌کردند. کشف حقیقت ما را خوشبخت نکرد، چون حقیقت زیبا نیست، و شایستگی آن را ندارد که با این‌همه شور و اشتیاق دنبال شود.
1400
«نکتۀ وحشتناک در مورد حقیقت این است که انسان آن را بیابد.»
Ahmad
فقدان بخشندگی ما، فقدان شجاعت اخلاقی ما، همان اندازه ویژگی انسان امروز هستند که قرن‌ها پیش بودند. با این حال، عشق و زیبایی هم وجود دارد و بشر بدون آرمان‌ها نیست، حتی اگر آرمان‌ها هر روز، نه، هر ساعت، در جستجوی ابلهانۀ امور مادی قربانی شوند.
Ahmad
گفتنِ اینکه زندگی یک هنر است برای بعضی‌ها تلویحاً این معنی را دارد که توصیفی که در اینجا از طبیعت انسان شده، بار اخلاقی خیلی کمی دارد. ولی من معتقدم که اصول و قواعد اخلاق، در غریزۀ انسان در تبدیل زندگی به یک اثر هنری نهفته است. اگرچه ما گاهی اوقات از راهی به نام خوش‌گذرانی حرف می‌زنیم، ولی همه می‌دانیم که یک زندگی بد به همان اندازه سخت و پر از مانع است که یک زندگی خوب. به ما گفته‌اند که این راه، راه مستقیمی است که به رستگاری ختم می‌شود؛ به ما گفته‌اند که راه انسان خاطی پرسنگلاخ است. تنها انتخاب، در نوعِ زندگی‌ای است که در نظرِ فرد اهمیت دارد و آن را در پیش می‌گیرد. من معتقدم عنصر الاهی در انسان، هر آن چیزی است که باعث می‌شود زندگی‌ای داشته باشیم شایستۀ به یاد آوردن، بی‌ضرر برای دیگران، و مفید برای آن‌ها؛ زندگی‌ای که بر ذخیرۀ حکمت و آرامش ما می‌افزاید.
Ahmad
ارسطو می‌گوید همه‌چیز، بارها و بارها، کشف شده و از یاد رفته است. او به ما اطمینان خاطر می‌دهد که پیشرفت، یک توهم است؛ امور انسان مانند دریاست که در سطحِ خود هزاران حرکت و آشفتگی دارد و چنین به نظر می‌رسد که به سوی جایی پیش می‌رود، درحالی‌که در تهِ خود بالنسبه بی‌تغییر و آرام است. آنچه ما آن را پیشرفت می‌خوانیم شاید فقط تغییرات سطحی محض باشد: توالی‌ای از سبک‌ها و مُدها در لباس، حمل و نقل، حکومت، روان‌شناسی، و دین. علم مسیحی، رفتارگرایی، دموکراسی، اتومبیل، و شلوار، پیشرفت نیستند، آن‌ها تغییرند؛ آن‌ها راه‌های جدیدی در انجام کارهای قدیمی‌اند، خطاهایی جدید در کوشش بیهوده برای فهم اسرار ابدی و ازلی. در زیر این پدیده‌های متنوع، گوهر و ذات امور یکسان می‌ماند؛
Ahmad
فلسفۀ زندگی انسان نباید بر تجربۀ شخصی بلکه باید بر مشاهدۀ گسترده و بی‌طرفانه استوار باشد
سحر
معرفتِ به زندگی خوب، میراث فلسفی مشخص ماست،
سحر
سنّت آزادی فردی ما، کارگردان فیلم و تولیدکنندۀ تئاتر را آزاد گذاشته که با هرزه‌نگاری و به نمایش گذاشتن تصاویر سکسی و شتاب دادن بی‌پروا به رشد جنسی جوانان ثروت بیندوزند. و امیالی که به این ترتیب پیش از موعد تحریک شده‌اند و چنین تسهیلات و امکان‌هایی را برای بیان خود می‌یابند، باعث می‌شوند جمعیت‌های شهری کارشان به آنجا بکشد که خود را در پایین‌دست در جرم و جنایت، و در بالادست در امور جنسی غرقه کنند. محصول پایانی در بالادست، اپیکوری‌هایی دلزده و بدبین است که با شنیدن اولین صدای سختی یا خطر پا به فرار می‌گذارند. ملت بزرگی از دل چنین مردمانی به بار نمی‌آید
Navid ka200
هیچ‌کس حق ندارد اعتقاد بورزد مگر آنکه شاگردی شک را کرده باشد،
صیاد
هر چیز معنوی وقتی به فروش می‌رسد یا به نمایشی رنگ و وارنگ بدل می‌شود، می‌میرد.
آذر
اگر هیچ‌کس معنی زندگی را پیدا نکرده، هیچ‌کس هم ثابت نکرده که زندگی معنایی ندارد. آنچه احتمالاً بی‌معنی است این سؤال است که آیا زندگی معنی دارد.
Hooryar
وضع طبیعی بشر امید است. حتی وضع طبیعی فلسفه هم امید است. دین‌های بزرگ از دل نیاز انسان‌ها به اینکه احساس کنند زندگی‌شان ارزش دارد و سرنوشت‌شان بیهوده نیست سرچشمه گرفته‌اند و شکوفا شده‌اند؛ و تمدن‌های بزرگ اغلب بر این دین‌های الهام‌بخش تکیه داشته‌اند.
مریم محمدی طادی

حجم

۴٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

حجم

۴٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰
۵۰%
تومان