بریدههایی از کتاب وضعیت آخر
۴٫۲
(۲۶۷)
هر کس که این نوازش را به او میدهد «خوب» است. جمع بندی او از وضع مخصوص خودش، بهخاطر نامطمئنبودن او از هرگونه وضعیت «خوب» که گهگاهی و گذرا است، مدام با احساسهای «غیر خوب» تعویض میشود. سرانجام، عدم اطمینان وی را متقاعد میکند که «من "خوب" نیستم». در کدام مرحله کودک در مورد وضعیت «من "خوب" نیستم ـ شما "خوب" هستید» تصمیم نهایی را میگیرد؟
سهيل قهرمانی
میاندیشد. برای این بچه، وضعیت روحی با درگیری متناقض عجیبی همراه میشود ــ تناقض بین آنچه که خود او به عنوان حقیقت با چشمهای خود میبیند، با آنچه که پدر به او یاد داده بود. «والد» به او یک چیز میگوید و «بالغ» چیز دیگر. بچه، در دوران وابستگی به پدر و مادر برای ایمنی خود، صرفنظر از اینکه این دوران و رفتار آنها چقدر سخت و خشن باشد، حرفهای آنها را در این باره که به پلیسها نباید اعتماد کرد قبول میکند. این شیوه نقل و انتقال تعصب بین افراد است. طفل کوچک برای ایمنی خود ترجیح میدهد دروغ را قبول کند، نه چشم و گوش خود را. «والد» آنچنان «کودک» را تهدید میکند (طی مشاجرات مداوم درونی او) که «بالغ» ممکن است سرانجام از تلاش برای بررسی حالات ضد و نقیض صرفنظر کند. بنابراین گزاره «پلیسها بدند» به عنوان جزئی از اطلاعات حقیقی تثبیت میشود. این حالت که آلودگی «بالغ» نامیده میشود در فصل ۶ بررسی خواهد شد.
سهيل قهرمانی
تجربیات و مطالعات مداوم ثابت کرده است که این سه حالت در تمام اشخاص وجود دارند. درست مثل این است که در هر کدام از ما، آن موجود کوچولوی سه ساله مخفی مانده است. همچنین در وجود هر کس یک «والد» وجود دارد. اینها ــ یعنی «کودک» و «والد» ــ به صورت نوارهای ضبط شده در مغز ما از تجربیات واقعی ــ شامل رویدادهای خارجی (یعنی اصل وقایع گذشته) و رویدادهای داخلی (یعنی احساسهای ما) ــ حفظ شدهاند و عمدهترین آنها رویدادهایی هستند که طی پنج ساله اول زندگی اتفاق افتادهاند. جنبه سومی نیز در هر فرد وجود دارد که از دو جنبه دیگر متفاوت است و ما دو جنبه اول را «والد» و «کودک» و جنبه سوم را «بالغ» مینامیم.
سمیه جنگی
کسی که همیشه میگذارد «کودک» وجودش عمل کند، در حقیقت میخواهد بگوید «به من نگاه کنید ــ مگر نمیبینید که من «خوب نیستم».
12 12
اگر ما فقط در حیطه تجربه و فهم و شعور شخص خود عمل کنیم، یک انسان منطقی نیستیم.
Ahmad
«چه حماقتی! ما از اینکه نکند تمام زندگیمان به هدر برود وحشت داریم، اما هر روز از تکهتکه دورریختن آن ابائی نداریم.»
Ahmad
«زندگی کوتاهتر از آن است که کوچک
باشد»
Ahmad
من یک انسانم. تو یک انسانی. بدون وجود تو، من انسان نیستم زیرا فقط از راه ارتباط با تو این زبان امکانپذیر است، و فقط از راه زبان است که تفکر امکانپذیر است، و فقط از راه تفکر است که انسانیت امکانپذیر است. تو مرا مهم ساختهای. بنابراین، من مهم هستم و تو هم مهم هستی. اگر من ترا بیارزش کنم، خودم بیارزش میشوم. این منطق وضعیتِ «من "خوب" هستم ـ شما "خوب" هستید» است. تنها از طریق این وضعیت است که ما انسان هستیم و شیء نیستیم.
Ali137300
گفتهاند «عشق تنها به چشمان یکدیگر خیره شدن نیست، بلکه متفقآ به بیرون، به جهت معینی نگاه کردن است.
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
ما باید به حضور ضبطهای گذشته حساس باشیم. اما وقتی آنها با بازنواختهشدن خود در تصمیم و ایمان و راه تازه ما خدشه وارد کردند، میتوانیم آنها را موقتآ متوقف و خاموش کنیم، و این راه تازهای است که بموقع شادی و ثمرات خوب به زندگی خواهد آورد. «بالغ» همچنین قادر است عکسالعملهای «کودک» را در دیگران تشخیص بدهد و، اگر خواست، از مقابله به مثل خودداری کند.
Mahsa🌙
«تحلیل رفتار متقابل» واقعبینانه است زیرا بیمار را با این واقعیت مواجه میسازد که صرفنظر از هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده او خودش مسؤول آنچه در آینده اتفاق میافتد خواهد بود.
Mahsa🌙
بهترین راه کمک به بچهها کمک به پدران و مادران است. اگر پدر و مادری بعضی از کارهایی را که بچهشان میکنند دوست ندارند، تنها بچه نیست که باید تغییر کند
کاربر ۱۱۵۸۰۱۳
آنها که نمیتوانند گذشته را به یاد آورند محکوماند که آن را تکرار کنند.
جورج سانتایانا
کاربر ۱۱۵۸۰۱۳
ارسطو ادعا میکرد که نشاندادن قدرت واقعی، خویشتنداری است. قدرت «بالغ» نیز اول در خویشتنداری نشان داده میشود: نگهداشتن جلو پاسخهای خودبخودی و قدیمی ــ «کودک» و «والد» ــ و فرصت دادن به «بالغ» برای محاسبه بهترین پاسخ.
کاربر ۱۱۵۸۰۱۳
سؤالی که پدر و مادرها میتوانند به هنگام هر رفتار نامأنوس بچه از خود بکنند این است که بپرسند «قبلاً چه پیش آمد؟» چه شد که بچه این کار را کرد؟ رفتار اصلی چه بود؟ این کار را اول که کرد؟ این حرف را اول چه کسی زد؟
zbabaxni
برای درک طرز اتفاق افتادن دورههای شخصیت «شیدا ـ افسرده»، باید دانست که هم حالت جنونآمیز شعفآلود و هم واخوردگی بیمقدار، هر دو حالتی احساسیاند که در «کودک» ضبط شدهاند و هر دو پاسخهایی برای انگیزههای قدیمی ضبط شده در «والد» هستند. در هر دو مورد، مجادله یا مکالمه درونی اساسآ بین «والدکودک» است. در مرحله حالت واخورده، «والد» در حال کتک زدن «کودک» است. در حالت جنونآمیز «والد» برای «کودک» کف میزند.
hamed
این کشف «تحلیل رفتار متقابل» (Transactional Analysis) نام دارد.
کاربر ۳۰۱۳۳۲۷
این کتاب حاصل جستجویی است در جهت یافتن جواب برای مردمی که همیشه سؤال میکنند و میخواهند واقعآ بدانند که مغز و فکر آدمی چگونه کار میکند و چرا ما فلان کار را میکنیم و بهمان کار را نمیکنیم.
کاربر ۳۰۱۳۳۲۷
مردم همه خود را برای پیشبرد جامعه میآرایند... ولی هیچکس پیش نمیرود.
امرسون
کاربر ۳۰۳۱۳۱۱
حد کمال بیگناهی ــ واقعآ همان دیوانگی است.»( ۳ )
hadis
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۹۸,۰۰۰۳۰%
تومان