بریدههایی از کتاب چرا ملت ها شکست می خورند؟
۳٫۱
(۳۹۵)
امپراطوری عثمانی تا زمان فروپاشی آن در پایان جنگ جهانی اول باقی ماند و توانست با موفقیت مانع از نشر ابداعاتی چون دستگاه چاپ، و تخریب خلاق ناشی از آنها در قلمرو خود شود.
javad hedayati
کتابها همچنین قدرت کسانی را که بر دانش شفاهی حکم میرانند تضعیف خواهند کرد، زیرا آن دانش را به راحتی در اختیار هرکسی که سواد داشته باشد میگذارند. در سرزمینهایی که علم در انحصار فرادستان بود این امر وضعیت موجود را به خطر میانداخت و متزلزل میکرد. سلاطین عثمانی و نظام دینی از تخریب خلاقی که پیش میآمد میترسیدند. راهحل آنها ممنوعیت چاپ بود.
javad hedayati
کتابها همچنین قدرت کسانی را که بر دانش شفاهی حکم میرانند تضعیف خواهند کرد، زیرا آن دانش را به راحتی در اختیار هرکسی که سواد داشته باشد میگذارند. در سرزمینهایی که علم در انحصار فرادستان بود این امر وضعیت موجود را به خطر میانداخت و متزلزل میکرد. سلاطین عثمانی و نظام دینی از تخریب خلاقی که پیش میآمد میترسیدند.
javad hedayati
با توجه به نهادهای شدیداً استبدادی و استثماری عثمانی فهم خصومت سلطان با فناوری چاپ دشوار نیست. کتابها اندیشهها را منتشر میکنند و استیلا بر مردم را بسیار مشکل میسازند. برخی از این اندیشهها راههای جدید و ارزشمندی برای رشد اقتصادی ارائه میدهند، ولی بقیه میتوانند براندازانه باشند و وضعیت موجود سیاسی- اجتماعی را به چالش بکشند. کتابها همچنین قدرت کسانی را که بر دانش شفاهی حکم میرانند تضعیف خواهند کرد، زیرا آن دانش را به راحتی در اختیار هرکسی که سواد داشته باشد میگذارند.
javad hedayati
نتایج این سرشماری جمعیت را در حدود ۱۶۲ میلیون نفر اعلام میکرد که از ۱۸۰ میلیون نفری که استالین انتظار داشت کمتر بود. جمعیت واقعی به عدد اعلامی ۱۶۸ میلیون نفر هم نمیرسید، استالین، خود این عدد را در سال ۱۹۳۴ اعلام کرده بود و ممکن نبود از آن پایینتر رفت. پس از سرشماری ۱۹۲۶، این اولین سرشماری بود که در پی قحطیهای گسترده و پاکسازیهای سیاسی در اوایل دهه ۱۹۳۰ انجام میگرفت. تعداد دقیق جمعیت، وقوع این حوادث را منعکس میکرد
javad hedayati
در سال ۱۹۷۷ یک اقتصاددان انگلیسی در یک کتاب درسی دانشگاهی معتبر نوشت که اقتصادهای به سبک شوروی از لحاظ رشد اقتصادی، فراهم کردن اشتغال کامل، ثبات قیمتها و حتی از نظر تربیت مردمانی که برای مصلحت بشریت فداکاری میکنند، نسبت به اقتصاد سرمایهداری برتری دارند. سرمایهداری فرسوده و بیچاره غرب صرفاً به لحاظ تأمین آزادیهای سیاسی بهتر عمل کرده بود. در واقع متداولترین متن درسی علم اقتصاد در دانشگاههای جهان که توسط برنده جایزه نوبل «پل ساموئلسون» نوشته شده بود مکرراً از استیلای قریبالوقوع اقتصاد شوروی خبر میداد.
javad hedayati
مزارع اشتراکی هیچگونه محرکی برای سختکوشی افراد باقی نمیگذاشتند، از همین روی تولید بهشدت سقوط کرد. از آنچه تولید میشد آنقدر میستاندند که چیز چندانی برای خوردن باقی نمیماند و مردم از فرط گرسنگی میمردند. در پایان برنامه حدود شش میلیون نفر در اثر قحطی جان خود را از دست دادند. علاوه بر آن صدها هزار نفر دیگر در طول «اشتراکیسازی» اجباری به قتل رسیدند یا به سیبری تبعید شدند.
javad hedayati
دولت کمونیستی دارای یک نظام مالیاتستانی کارآمد نبود، لذا استالین به جای آن کشاورزی را «اشتراکی» کرد. این فرآیند شامل لغو حقوق مالکیت خصوصی بر اراضی و کوچاندن تمامی مردمی که در بیرون از شهرها زندگی میکردند به سوی مزارع بسیار وسیع اشتراکی بود که حزب کمونیست آنها را اداره میکرد.
javad hedayati
درست تا اوایل دهه ۱۹۸۰ بسیاری از غربیها همچنان آینده را در اتحاد شوروی میدیدند و بر این عقیده بودند که این راهحل جواب میدهد. از یک نظر هم اینگونه بود، یا دستکم برای مدتی چنین بود.
javad hedayati
ما در اینجا خواهیم گفت که دستیابی به موفقیت اقتصادی منوط به حل برخی مسائل پایهای سیاست است. علم اقتصاد تاکنون قادر نبوده است توضیح قانعکنندهای در مورد نابرابری جهانی بیابد؛ زیرا تاکنون مسائل سیاسی را حل شده فرض میکرد.
javad hedayati
این کتاب نشان میدهد هرجا شکوفایی اقتصادی به بار مینشیند الیگارشی رخت بربسته و هرجا اقتصاد زمین میخورد الیگارشی حاکم است.
learn all
تغییر تدریجی همچنین خطر ورود ماجراجویانه به حیطههای ناشناخته را منتفی میساخت. سرنگونی خشونتبار یک نظام بدین معنا بود که باید چتری کاملاً جدید به جای آنچه از بین میرفت، افراشته شود. این وضع در مورد انقلاب فرانسه صدق میکند که اولین تجربهاش از دموکراسی منجر به «ترور» و دو مرتبه بازگشت نظام سلطنتی شد. تا اینکه سرانجام در ۱۸۷۰ به جمهوری سوم فرانسه رسید. این موضوع در مورد انقلاب روسیه صدق میکرد. جایی که آمال و آرزوهای بسیاری برای استقرار یک نظام برابرتر در مقایسه با امپراطوری روسیه، منجر به یک دیکتاتوری تک حزبی شد که به مراتب خشنتر، خونینتر و وحشیتر از نظام سلطنتی بود. اصلاحات تدریجی در این جوامع دقیقاً به این دلیل دشوار بود که آنها فاقد کثرتگرایی و به شدّت استثماری بودند.
نادر
نویسندگان این کتاب همراه با گروهی از اقتصاددانان شرط توسعه را گذر از نظام الیگارشی (حکومت گروههای خاص یا به تعبیر مترجمان اندکسالاری) میدانند و سعی دارند شرایط اقتصادی موثر بر شکلگیری و فروپاشی نظامهای اندکسالار را تبیین کنند
zeynab
مهمترین نیروی محرکهٔ تغییر از جنبش حقوق مدنی نشأت میگرفت. این سیاهان بودند که با قدرت گرفتن در جنوب ازجمله شهر مونتگری با به چالش کشیدن نهادهای استثماری پیرامون خود و با مطالبهٔ حقوقشان و اعتراض و حرکت در جهت حاکم کردن خواست خود، پیشگام این مسیر شدند. اما آنها تنها عاملان این تغییر نبودند. زیرا ایالتهای جنوبی کشورهایی جداگانه به حساب نمیآمدند. برای مثال نخبگان جنوبی همانند حاکمان گوآتمالا آزادی عمل نداشتند. جنوب بهعنوان بخشی از ایالات متحدهٔ آمریکا، مقید به قانون اساسی ایالات متحده و قوانین فدرال بود. آرمان اصلاح بنیادین در جنوب بالاخره از سوی قوای مجریه و قانونگذاری و دیوان عالی ایالات متحده پشتیبانی شد. بخشی از این پشتیبانی به این دلیل بود که جنبش حقوق مدنی توانست صدای خود را به خارج از ایالتهای جنوبی برساند و از این طریق دولت فدرال را به حرکت درآورد.
MohammadAA2000
مشکل سیاستمدار عموماً کمبود علم و دانش نیست. مشکل دوراهی حفظ قدرت سیاسی از طریق قربانی کردن منافع عمومی یا تامین منافع عمومی و از دست دادن تدریجی قدرت سیاسی است.
toka
سلاسی ریاست مجموعهٔ وسیعی از نهادهای استثماری را بر عهده گرفته بود و کشور را بهعنوان دارایی شخصی خود اداره میکرد. به طرفداران و وفاداران خویش از این دارایی میبخشید و کسانی را که به او وفادار نبودند بیرحمانه تحت فشار قرار میداد.
مریم
بسیاری انتظار داشتند پس از استقلال بدترین عملکردهای حکومت استعماری در کشورهای جنوب صحرای آفریقا متوقف شود و بهکارگیری هیأتهای بازاریابی جهت اعمال مالیاتهای فزاینده بر کشاورزان خاتمه یابد. اما این اتفاق نیافتاد. در واقع استثمار کشاورزان توسط هیأتهای بازاریابی وضعیت بسیار بدتری پیدا کرد. تا اواسط دههٔ ۱۹۶۰ کشاورزان ۵۶ درصد قیمت جهانی دانهٔ نخل روغنی، ۴۸ درصد قیمت جهانی کاکائو و ۴۹ درصد قیمت قهوه را از هیأتهای بازاریابی دریافت میکردن
مریم
از نظر نسلهایی از دانشمندان اقتصاد توسعه که راهحلهایشان بر نظریات لوئیس تکیه میکند، «مسألهٔ توسعه» عبارت است از خارج کردن افراد و منابع از بخش سنتی، کشاورزی و روستایی و به کارگیری آنها در بخش مدرن، صنعتی و شهری. در ۱۹۷۹ لوئیس به خاطر کارهایش در زمینهٔ توسعه اقتصادی جایزه نوبل گرفت.
مریم
مشهورترین آنها الینار اوسترم است که در سال ۲۰۱۱ جایزه نوبل گرفت. بدون تردید این مهارت در طول زمان شکل میگیرد و امری آموزشپذیر است. همکاری جمعی در هر حوزه زندگی مانند محل سکونت، مدرسه، کسب و کار و شهر قابل تعریف است. تاثیر همکاری بسیار تدریجی است و آرام آرام به تقویت سرمایه و همبستگی اجتماعی میانجامد. نباید انتظار داشت راهی که کشورهای اروپایی در طول چند قرن طی کردند یک شبه پشت سر گذاشته شود.
کاربر ۲۹۷۷۹۷۹
«غله شما امروز رسیده و غله من فردا میرسد. برای هر دوی ما سودمند است که من امروز با شما کار کنم و شما فردا به من کمک کنید. من هیچ محبتی به شما ندارم و میدانم که شما نیز همین احساس را نسبت به من دارید. بنابراین من زحمتی برای شما نمی کشم و اگر به انتظار رفتار متقابل شما با شما همکاری کنم در واقع به نفع خودم کار میکنم.... (در غیر اینصورت) فصلها تغییر میکنند و هر دوی ما محصولمان را به خاطر فقدان اعتماد و امنیت متقابل از دست دادهایم»
کاربر ۲۹۷۷۹۷۹
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه
قیمت:
۹۴,۷۵۰
۴۷,۳۷۵۵۰%
تومان