بریدههایی از کتاب نفر هفتم
۴٫۱
(۱۶)
«جالبه. زندگی ممکنه خیلی ترسناک باشه، مگه نه؟»
(:Ne´gar:)
ترس شکلهای گوناگونی دارد و زمانهای مختلفی به طرف آدم میآید و از پا درش میآورد. اما ترسناکترین کاری که میتوان در چنین مواقعی کرد آن است که به آن پشت کنی و چشمهایت را ببندی. برای اینکه آنوقت گرانبهاترین چیزی را که درونت هست، میگیری و به چیز دیگری تسلیم میکنی
sepid sh
«منظورم این نیست که فراموشکارم، راستش چیزایی رو که دوست نداشته باشم فراموش میکنم.»
mojgan
قلبش همانند یک ساعت زنگدار خیلی قدیمی در یک اتاق خالی، سخت و خشک میتپید.
ali73
ساچی گفت: «خیلی خوبه. تا وقتی اینجا هستین هرچقدر میتونین از زندگی لذت ببرین، وقت حساب پس دادن خیلی زود میرسه.»
پسر قدبلند گفت: «مهم نیست، کارت اعتباریم هست.»
Ati
چشمهایشان میدرخشید و پر از اعتماد به نفس بودند و هیچ نشانی از کمرویی دیروز در آنها نبود. به خانه که برمیگشتند احتمالا درست مثل پسر از دنیا رفته او، روزشان را در آب میگذراندند و هیچوقت درس نمیخواندند.
Ati
اینجا توی کاوایی، طبیعت گاهی وقتا جون آدمها رو میگیره. میبینین این جزیره چقدر زیباست، اما همینقدر هم ممکنه بیرحم و مرگآور باشه. ما اینجا با این احتمالها زندگی میکنیم.
Ati
اینجا توی کاوایی، طبیعت گاهی وقتا جون آدمها رو میگیره. میبینین این جزیره چقدر زیباست، اما همینقدر هم ممکنه بیرحم و مرگآور باشه.
Ati
جنگ هر علت شرافتمندانهای هم که میخواد داشته باشه، اما آدمهای زیادی از هر دو طرف به خاطر خشم و نفرت میمیرن.
فرشاد در سرزمین عجایب
مهم نیست چقدر تلاش کنی، چون هیچوقت نمیتونی غیر از خودت چیز دیگهای باشی.»
Mary gholami
«جنگ هر علت شرافتمندانهای هم که میخواد داشته باشه، اما آدمهای زیادی از هر دو طرف به خاطر خشم و نفرت میمیرن.
Mary gholami
«مرگ نقطه مقابل زندگی نیست بلکه قسمتی از آن است.»
Baran
: «به ما میگفتند تنها چیزی که آدم باید از آن بترسد خودِ ترس است اما من به این حرف اعتقاد ندارم.» بعد اضافه کرد: «خب، البته ترس شکلهای گوناگونی دارد و زمانهای مختلفی به طرف آدم میآید و از پا درش میآورد. اما ترسناکترین کاری که میتوان در چنین مواقعی کرد آن است که به آن پشت کنی و چشمهایت را ببندی. برای اینکه آنوقت گرانبهاترین چیزی را که درونت هست، میگیری و به چیز دیگری تسلیم میکنی. در مورد من یک موج بود.»
اِلوچ
مهم نیست چقدر تلاش کنی، چون هیچوقت نمیتونی غیر از خودت چیز دیگهای باشی
مژگان
«به ما میگفتند تنها چیزی که آدم باید از آن بترسد خودِ ترس است اما من به این حرف اعتقاد ندارم.» بعد اضافه کرد: «خب، البته ترس شکلهای گوناگونی دارد و زمانهای مختلفی به طرف آدم میآید و از پا درش میآورد. اما ترسناکترین کاری که میتوان در چنین مواقعی کرد آن است که به آن پشت کنی و چشمهایت را ببندی. برای اینکه آنوقت گرانبهاترین چیزی را که درونت هست، میگیری و به چیز دیگری تسلیم میکنی. در مورد من یک موج بود.»
مژگان
«اگر بخواهم در باره نوشتن رمان و داستان کوتاه ساده سخن بگویم، خواهم گفت نوشتنِ رمان یک چالش و نوشتن داستان کوتاه یک لذت است. اگر نوشتن رمان مثل کاشتن یک جنگل باشد، نوشتن داستان کوتاه به کاشتن یک باغچه میماند. این دو یکدیگر را کامل میکنند و منظرهای حقیقی بهوجود میآورند که برای من خیلی با ارزش است. در این چشمانداز شاخ و برگهای درختان، سایههای دلپذیری روی زمین میاندازد و وزش باد برگهای طلاییرنگ درخشان را تکان میدهد و در همان حال غنچهها در باغها ظاهر میشوند و گلبرگهای رنگارنگ، پروانهها و زنبورها را به طرف خود میکشانند و ما را به یاد تغییر نامحسوس، از فصلی به فصل دیگر میاندازند.»
مژگان
«میخواستم بگم مهم نیست چه آرزویی داشته باشی، مهم نیست چقدر تلاش کنی، چون هیچوقت نمیتونی غیر از خودت چیز دیگهای باشی. همین.»
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
حجم
۱۰۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۱۰۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
قیمت:
۷۱,۵۰۰
تومان