بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتابخانه بابل: داستان‌های تخیلی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتابخانه بابل: داستان‌های تخیلی

بریده‌هایی از کتاب کتابخانه بابل: داستان‌های تخیلی

۳٫۷
(۱۹)
کسانی که برای جهان [کتابخانه]، حدوحدودی قائلند، فرض‌شان بر این است که در جا یا جاهایی دوردست، راهروها و راه‌پله‌ها و شش‌ضلعی‌ها، به‌شکلی تصورناپذیر به پایان می‌رسد، که سخنی بی‌معنی و مزخرف است. بااین‌حال، کسانی که جهان [کتابخانه] را نامحدود تصور می‌کنند، از یاد می‌برند که تعداد کتاب‌های ممکن، نامحدود نیست.
kimphaestus
کتابخانه، آگاه و روشن، منفرد و یگانه، بی‌پایان، مطلقاً ثابت و تغییرناپذیر، مجهز به مجلدات گران‌بها، بی‌جهت [گیری]، فسادناپذیر و مرموز، پایدار می‌ماند.
kimphaestus
من مناطقی را می‌شناسم که افراد جوان در مقابل کتاب‌ها بر خاک می‌افتند و مثل وحشی‌ها صفحه‌های کتاب‌ها را می‌بوسند؛ هرچند که حتی یک کلمه هم نمی‌توانند بخوانند.
kimphaestus
من به خدایان ناشناخته دعا می‌کنم که کسی ـ حتی اگر تنها یک نفر در ده‌ها قرن پیش‌ـــــ آن کتاب را یافته و خوانده باشد. اگر افتخار و خرد و لذت چنان مطالعه‌ای از آن من نباشد، پس بگذار نصیب دیگران شود. بگذار بهشت وجود داشته باشد، حتی اگر جای خود من در دوزخ باشد. بگذار من شکنجه شوم، چوب بخورم، نابود شوم، به‌شرط آن‌که در یک لحظه و در یک موجود، کتابخانهٔ عظیم تو حقانیت وجودی خود را پیدا کند.
kimphaestus
«تفکر، تمرکز و تخیل، اعمالی غیرعادی نیستند؛ این‌ها تنفس آگاهی است. افتخارکردن به تحقق تصادفی این کارکرد، اندوختن گنجینه‌ای گران‌بها از اندیشه‌های کهن و بیگانه، به‌یادآوردن توأم با اعجاب آنچه یکی از دانشمندانِ صاحب‌فن اندیشیده بود، اعتراف‌کردن به ناتوانی یا بی‌فرهنگی خودمان است. هرکسی باید مستعد اندیشیدن به همهٔ فکرهای تازه باشد و من تصور می‌کنم که در آینده چنین خواهد شد.»
kimphaestus
یک نظریهٔ فلسفی در ابتدا وصف موجه و منطقی جهان است؛ با گذشت زمان آن نظریه فقط یک فصل، و حتی یک فراز یا یک اسم خاص از تاریخِ فلسفه می‌شود
kimphaestus
حقیقت تاریخی از نظر منار، «آنچه رخ داده» نیست، بلکه «چیزی است که باور داریم رخ داده» است.
kimphaestus
زمان حال، نامشخص، مبهم و نامحدود است، آینده هم اصلاً واقعیتی ندارد، جز این‌که امیدِ اکنونِ ماست، و گذشته هم واقعیت ندارد و چیزی جز خاطرهٔ زمان حال نیست
kimphaestus
زمان حال، نامشخص، مبهم و نامحدود است، آینده هم اصلاً واقعیتی ندارد، جز این‌که امیدِ اکنونِ ماست، و گذشته هم واقعیت ندارد و چیزی جز خاطرهٔ زمان حال نیست
kimphaestus
زمان حال، نامشخص، مبهم و نامحدود است، آینده هم اصلاً واقعیتی ندارد، جز این‌که امیدِ اکنونِ ماست، و گذشته هم واقعیت ندارد و چیزی جز خاطرهٔ زمان حال نیست
kimphaestus
مبادی آنالیز ترکیبی که با مثال‌هایی از صرف افعال تکراری بی‌پایان توضیح داده شده بود. این مثال‌ها باعث شد تا کتابداری نابغه، قانون بنیادین کتابخانه را کشف کند. این متفکّر دریافت که همهٔ کتاب‌ها ـ هرقدر هم که با یکدیگر تفاوت داشته باشند ـــــ از عناصری یکسان و همانند تشکیل شده است: فاصله، نقطه، ویرگول و ۲۲ حرف الفبا. هم‌چنین او واقعیتی را ثابت کرد که از آن به بعد همهٔ مسافران [کتابخانه] آن را تأیید کرده‌اند: «در سراسر کتابخانه، دو کتاب مثل هم وجود ندارد.» آن کتابدار از این مقدمات انکارناپذیر نتیجه گرفت که کتابخانه «مطلق» است ـ بی‌عیب‌ونقص، کامل و یکپارچه‌ـــ و قفسه‌های کتاب‌هایش همهٔ ترکیب‌های احتمالی ۲۲ نماد املایی (عددی که گرچه به‌طور غیرقابل تصوری زیاد است، ولی بی‌نهایت نیست) را دربر می‌گیرد؛ یعنی هرچه را که می‌شود در هر زبانی بیان کرد.
hadi
باغ جاده‌های چندشاخه، تصویری ناقص ـ ولی نه اشتباه‌ــ از جهان است؛ آن‌چنان که تسویی‌پن درک می‌کرده. برعکس نیوتُن و شوپنهاور، نیای شما به زمان مطلق و همگون اعتقاد نداشته؛ او به دوره‌های بی‌پایان زمان اعتقاد داشته است، تاروپودی گیج‌کننده و فزاینده از زمان‌های موازی، متقارن و متباین. آن بافتِ زمان‌ها که در چند شاخه به یکدیگر نزدیک می‌گردد، کنار گذاشته می‌شود یا برای قرن‌ها ناشناخته می‌ماند، همهٔ احتمالات را در خود دارد. در بیش‌تر آن زمان‌ها، ما وجود نداریم؛ در بعضی از آن‌ها، شما وجود دارید، اما من وجود ندارم؛ در بعضی دیگر، من هستم و شما نیستید؛ بازهم در بعضی دیگر، هر دوی ما وجود داریم. در این زمانی که دست مساعد اقبال نصیب من کرده، شما به خانهٔ من آمده‌اید؛ در زمان دیگر، وقتی شما به باغ من وارد می‌شوید، مرا مرده می‌یابید؛ در یک زمانِ دیگر، من همین سخنان را می‌گویم، اما یک توهم هستم، یک شبح خیالی.»
مهشید
«آن‌کس که می‌خواهد دست به کاری بزرگ و هراس‌آور بزند، باید پیش خودش خیال کند که آن کار قبلاً انجام شده، باید آینده‌ای را بر خود تحمیل کند که مثل گذشته حتمی و تغییرناپذیر است.»
مهشید
هریک از این داستان‌ها، طرح داستانی خوبی را از پیش تصور می‌کند یا نوید می‌دهد که سپس توسط نویسنده، تعمداً عقیم گذاشته می‌شود. یکی از داستان‌ها (که بهترین‌شان هم نیست) به دو طرح اشاره می‌کند؛ خواننده که از فرط غرور نابینا شده، باور می‌کند که خودش آن‌ها را ابداع کرده است.
مهشید

حجم

۱۳۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۳۹ صفحه

حجم

۱۳۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۳۹ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۳۴,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد