بریده‌های کتاب کتابخانه بابل: داستان‌های تخیلی
ای آن‌که این‌ها را می‌خوانی، آیا مطمئنی که زبان مرا می‌فهمی؟)
مهشید
ما کشف کردیم (دیروقت‌های شب، این‌جور کشف‌ها اجتناب‌ناپذیر است) که آینه‌ها خصلتی هولناک و تکان‌دهنده دارند. آن‌گاه بود که بیوی، سخن یکی از سرانِ بدعت‌گذار اوکبر را به‌یاد آورد که می‌گفت: «آینه‌ها و نزدیکی‌کردن مکروه‌اند، زیرا تعداد افراد بشر را تکثیر می‌کنند.»
n_hafezi
این اطمینان که همه‌چیز قبلاً نوشته شده، اثر وجودی ما را از بین می‌برد یا ما را به اشباحی خیالی تبدیل می‌کند.
مهشید
عده‌ای دیگر درست برعکس آن فرقه عمل می‌کردند و بر این باور بودند که اولین وظیفهٔ آن‌ها ازبین‌بردن همهٔ کتاب‌های بی‌ارزش است. این گروه به شش‌ضلعی‌ها هجوم می‌بردند، احکام و اعتبارنامه‌هایی را نشان می‌دادند که همیشه هم تقلبی نبود؛ کتابی را با خشم و نفرت ورق می‌زدند و چندین قفسه کتاب را محکوم به نابودی می‌کردند. به‌خاطر همین خشم خشک و زاهدانه بود که میلیون‌ها جلد کتاب، بی‌دلیل و کورکورانه از بین رفت.
مهشید
بگذار بهشت وجود داشته باشد، حتی اگر جای خود من در دوزخ باشد.
Naarvanam
این اطمینان که همه‌چیز قبلاً نوشته شده، اثر وجودی ما را از بین می‌برد یا ما را به اشباحی خیالی تبدیل می‌کند.
kimphaestus
«در چیستانی که پاسخش شطرنج است، تنها کلمه‌ای که نباید به‌کار برده شود، چیست؟» لحظه‌ای فکر کردم. جواب دادم: «خود کلمهٔ شطرنج.»
محمدحسین
در شب نهم یا دهم دریافت (تاحدی با تلخکامی) که از آن دانش‌آموزانی که تعلیمات او را با حالتی منفعل و کورکورانه می‌پذیرند، نمی‌تواند هیچ انتظاری داشته باشد، بلکه فقط به کسانی می‌تواند امیدوار باشد که گهگاه با روشی عاقلانه، ایرادی می‌گیرند و انتقادی می‌کنند. گروه اول ـ پذیرندگان‌ــ هرچند سزاوار محبت و تاحدی هم‌دردی هستند، ولی هرگز به فردیت نمی‌رسند. گروه دوم ـ آنان که گاه پرسش می‌کردندــ تاحدی پیش‌زمینهٔ وجودی داشتند.
مهشید
قرن‌ها در پی هم می‌گذرد، اما حوادث فقط در زمان حال روی می‌دهد.
kimphaestus
پیرِ جادوگر در آن بامداد بی‌پرنده، آتش‌سوزی پردامنه‌ای را دید که دیوارها را فرامی‌گرفت. لحظه‌ای به این فکر افتاد که در آب پناه بگیرد، اما بعد دریافت که مرگ، تاجی است بر سر عُمر او، که او را از رنج‌هایش رها می‌کند. قدم در میان شعله‌ها گذاشت، اما آتش بدنش را نسوزاند؛ شعله‌ها نوازشش کردند و بی‌آن‌که گرمش کنند و بدنش را بسوزانند، او را دربرگرفتند؛ و او با احساس آسودگی، با خواری و با هراس، دریافت که خودش هم تنها نمودی است؛ و کس دیگری او را خواب می‌دیده است.
kimphaestus

حجم

۱۳۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۳۹ صفحه

حجم

۱۳۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۳۹ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد