اگر بچهای به چنگش میافتاد، آن روز برايش روز جشن بود. بچه را میكشت، میپخت و میخورد. چشم همه جادوگرها قرمز و كمسو است. اما بينیشان تيز است و بو را خوب میفهمند و تا سر و كله آدميزادی پيدا شود بويش را دنبال میكنند
"Shfar"
به آن كلبه كه رسيدند، ديدند ديوارها و بام كلبه با نان شيرينی و پنجرههايش از آبنباتهای شيشهای رنگی كه برق میزدند ساخته شده است.
"Shfar"
انسان در جهان قصهها و افسانهها ريشه دارد.
"Shfar"
كلاه قرمزی فكر كرد : «از اين به بعد هميشه به حرفهای مادر گوش میدهم و تا زندهام تنها كه باشم از جاده اصلی خارج نمیشوم و پا به جنگل نمیگذارم.»
ماراتن
خر گفت : «با اين تاج قرمز بهتر است با ما راه بيفتی. هرجا باشی و هرچه كه پيش بيايد از مردن بهتر است. صدای قشنگی برای همنوازی داری، اما بايد دانش موسيقیمان را بالا ببريم.»
ماراتن
ناگهان دلبهنشاط گفت : «حالا آرزو میكنم خودم توی كولهپشتی بروم.» ناگهان داخل كولهپشتی رفت كه در بهشت آويزان بود و پتروس قديس ناچار شد اجازه بدهد كه او آنجا و داخل كولهپشتی بماند كه بماند.
ماراتن
فيلم سينمايی درباره برادران گريم (۲۰۰۵) به كارگردانی تری گيلم (Terry Gilliam) و با شركت هيت لجر (Heath Ledger) در نقش ياكوب گريم و مت ديمن (Matt Damon) در نقش ويلهلم، به زبانی همتای حساسيت آنان به اهميت تاريخی قصهها، به روشنی نشان میدهد كه گردآوری قصهها به معنای «زندگی كردن» و «تجربه كردن» آنهاست. قصههای گريم نه از زندگی همراه تخيل بلكه از تخيل زندگی دفاع میكنند.
ماراتن
زاهد گفت : «دو راه برای رفتن به عالم ديگر موجود است، يك راه دلباز و سرخوش كه به جهنم میرسی، يك راه باريك و سنگلاخ كه تو را به بهشت میرساند.»
ماراتن
دومين غاز هم نتوانست خودش را كنترل كند تا نوبتش برسد و او هم زد زير قاتقات. سومين و چهارمين غاز هم با آنها همنوا شدند و چندان نگذشت كه قاتقات دستهجمعی غازها زمين و آسمان را برداشت.
ای نازنين كه اين حكايت را خواندی، بايد صبور باشی. هرگاه دعای غازها تمام شد، باقی قصه را ادامه میدهيم. هنوز كه غازها يكبند قاتقات میكنند.
ماراتن
قصههای گريم نه از زندگی همراه تخيل بلكه از تخيل زندگی دفاع میكنند
محسن