بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کوری | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب کوری اثر ژوزه  ساراماگو

بریده‌هایی از کتاب کوری

۴٫۱
(۱۷۳)
من زندگی بودم و آنچه پس از من بر جای می‌ماند مرگ است.
Safarpour
«ما برای امروز زندگی می‌کنیم، غصه فردا را فردا می‌خوریم.»
saba_msv
«به عقیده من ما کور نشدیم، کور هستیم. ما چشم داریم اما نمی‌بینیم. کورهایی هستیم که می‌توانیم اما نمی‌بینیم.»
fatemeh
اما من خیلی مطمئن نیستم که بدبختی و بدذاتی حدومرزی داشته باشد
fatemeh
همواره کسانی بوده‌اند که چون شرم ندارند شکمشان سیر می‌ماند
Saeid
«همه جنگ‌ها، کم‌وبیش نوعی کوری است.»
Mina.Hp
چشم‌ها، آنچه را سعی در انکارش داریم، بی‌پروا برملا می‌کنند.
Negin
اگر انسان قبل از انجام هرکاری با دقت فکر کرده و نتایج آن را برآورد کنیم (نتایج آنی، محتمل، ممکن و متصور را) هرگز از اولین نقطه‌ای ما را به تفکر واداشته جلوتر نخواهیم رفت، نتایج تمام اعمال خوب و بد انسان در کنار هم سنجیده می‌شوند.
Vahid Vahdani
همسر چشم‌پزشک که مدام تکرار می‌کرد: - «اگر نمی‌توانیم مانند انسان زندگی کنیم، حداقل سعی کنیم مثل حیوانات زندگی نکنیم.» و از تکرار آن خسته نمی‌شود.
zahra
«زندگی با سایر آدم‌ها کار سختی نیست، مشکل درک کردن آنهاست.»
reza samani

حجم

۳۰۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۳۰۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان