بریدههایی از کتاب شاه خاکستری چشم
نویسنده:آنا آندرییونا آخماتووا
مترجم:شاپور احمدی
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأی
۴٫۳
(۷)
مهتاب زردفام خانه را میآکند.
میآکند آن را، و با بدگمانی فرو میریزد
شبح ماهوش زردی در برق نگاهش.
زنی آنجاست، مویه میکند،
زنی آنجا، تنها دراز کشیده است،
پسر در غل و زنجیر، همسر در خاک،
برایش دعا بخوان، آه دعا.
کاوشگر
They took you away at dawn,
as though at a wake, I followed,
in the dark room weeping children,
among icons, the candle guttered.
On your lips, the chill of a cross,
on your brow a deathly pall.
I’ll be, like a woman to be shot,
dragged to the Kremlin wall.
Quiet flows the silent Don,
کاوشگر
سپیدهدمان تو را بردند،
گویی در بیداری به دنبالت میآمدم.
در خانهای تاریک بچهها میگریستند،
در میان شمایلها، شمعی میگداخت.
بر لبانت، سردی صلیب،
بر پیشانیات عرقی مرگبار.
چون زنی تیر خورده،
به سوی دیوار کرملین بانگ بر خواهم کشید.
خاموش دُن آرام روان است.
کاوشگر
ابلاغ حکم. اشکها پایین میریختند،
زن اندیشید سراسر گسست را میبیند.
از فرط درد، خون در قلبش خشکید.
گویی او را بر زمین به کناری کوبیدند.
هنوز گام میزند. میلنگد. تکانی میخورد.
کجایند اکنون دوستانی که اتفاقی یافتم
در آن دو سال عزیمت اهریمنی؟
با کدامین طوفانهای سیبری آنها در میافتند
و در کدام گوی ماهتابی یخ بسته میزیند؟
برایشان درود خود را بانگ بر میکشم.
کاوشگر
Rising as though for early mass,
through the city of beasts we sped,
there met, breathless as the dead,
sun low, a mistier Neva. Far ahead,
hope singing still, as we passed.
کاوشگر
For someone the sun glows red,
for someone the wind blows fresh –
but we know none of that, instead
we only hear the soldier’s tread,
keys scraping against our flesh.
کاوشگر
Dedication
Before this sorrow mountains bow,
the vast river’s ceased to flow,
the ever strong prison bolts
hold the ‘convict crews’ now,
abandoned to deathly longing.
کاوشگر
۴۶. Requiem
No, not under a foreign sky,
no not cradled by foreign wings –
Then, I was with my people, I,
with my people, there, sorrowing.
کاوشگر
۳۲. هر چیزی تاراج و خیانت و دادوستد میشود
هر چیزی تاراج و خیانت و دادوستد میشود،
بال سیاه مرگ برافراخته است.
هر چیزی را گرسنه و آزمند میخورد،
این سان چرا چراغی میدرخشد در پیش؟
روزانه جنگلی اسرارآمیز نزدیک شهر،
بر میدمانَد گیلاس را، رایحهی گیلاس را.
کاوشگر
میدانم خدایان آدمی را به شیئی
بدل میسازند، اما هشیاری را آزاد بر جا میگذارند،
تا شگفتیِ درد و رنج همیشه باقی بماند.
به خاطرهای در درونم بدل گشتهای.
کاوشگر
۳۱. مانند سنگ سفیدی در ژرفای چاهی
مانند سنگ سفیدی در ژرفای چاهی،
خاطرهای یگانه برایم باقی مانده است،
که نمیتوانم با آن بجنگم:
شادمانی است و فلاکت.
به گمانم کسی که خیره میشود
در چشمهایم، راست آن را خواهد دید.
محزون میشود و اندیشناک،
گویی داستانی هراسناک شنیده باشد.
کاوشگر
هیچکس بیشتر تسلی
یا عذابم نداد این سان، نه
حتی او، که بر من خیانت میکرد تا زجر بکشم،
نه حتی او، که دلجوییام میداد و از یاد می بُرد.
کاوشگر
۳۰. نمیدانم زندهای یا مرده
نمیدانم زندهای یا مرده
بر خاک میتوانمت یافت، باری،
یا تنها در خیالهای تار، آری
در آن پرتو آرامبخش سوگ میگسارم.
همه به خاطر توست: نیایش روزانه،
بیخوابی گرم شبانه،
فوج پرندگان سفید شعر،
و آتش آبی چشمهایم.
کاوشگر
و اغلب بادهایی از دریاهای شمالی
پنجرههای جایگاه مقدسم را میآکنند،
و فاختهای از کف دستم دانه بر میچیند.
و با روشنی و آرامش اهورایی،
دست آفتاب خوردهی ایزدهنر بهچابکی،
صفحهی ناتمام مرا به پایان میرسانَد.
کاوشگر
۲۵. خلوتگاه
سنگهایی چندان بر من فرو باریدند
که دیگر کز نخواهم کرد.
حصارِ جانپناه خوشساخت است،
سرکشیده در میان برجهای بلند.
سپاسم نثار سازندگانش،
شاید آنان درد و فغان را بگریزانند،
اینک، خورشیدهایی میبینم که زود هنگام بر میآیند،
اینک، واپسین فروغشان میتراود.
کاوشگر
اما دست خشکیدهاش لمس کرد
گلبرگی را با نوازشی نرم:
«بگو به من، چگونه میبوسند تو را،
«بگو به من، چه طور میبوسی؟»
و چشمانش بیفروغ خیره مینگریستند
و هرگز از انگشترم دور نمیشدند.
هیچ عضلهای نمیجنبید
در زیر آن درخشش شریرانه.
کاوشگر
مینوشم به سلامتی خانهی ویرانمان،
همچنین به سلامتی همهی شیاطین زندگانی،
به سلامتی تنهایی دوسویهمان،
و به سلامتیات مینوشم
به سلامتی چشمها، مرده و سرد،
به سلامتی لبها، خفته و خیانتگر،
به سلامتی زمانه، زمخت و ستمگر،
به سلامتی همین که هیچ خدایی نجاتمان نداده است.
Javad Azar
فریاد کشیدم نفسبریده «شوخی میکردم.
اگر ترکم کنی، خواهم مرد.»
با لبخندی شگفت، بهآرامی،
گفت، «نایست در باد.
olivereader
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۳۱ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۳۱ صفحه
قیمت:
۱۹,۵۰۰
۱۳,۶۵۰۳۰%
تومان