بریدههایی از کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ
۴٫۲
(۱۸۶)
آنها چیزی نداشتند از دست بدهند بجز زنجیرهای پاهایشان
ケイハン
ورود به این اتاق با کفش یا با پای برهنه کثیف ممنوع بود. ما برای شرکت در مراسمی که گهگاه در این اتاق برگزار میشد میبایست حتمآ جوراب به پا میکردیم؛ آن هم نه هر نوع جورابی. جوراب مخصوص برای ورود به این اتاق همان یک جفت جورابی بود که هر سال به مناسبت سالروز تولد کیم ایلسونگ به هر کدام از ما هدیه میدادند. میدانستیم که این جورابها را مخصوص «زیارت» چنین «مکان مقدسی» به ما دادهاند. ما بیشک به این جورابها در سرمای سوزان زمستان و فصلهای پر باران سال به شدت محتاج بودیم اما حق پوشیدن آنها را نداشتیم. به عبارت دیگر، پوشیدن جورابهای اهدایی رهبر به منظور گرم نگهداشتن پاهایمان، نوعی حرمتشکنی به ساحت مقدس حزب و رهبری تلقی میشد. ما باید هر روز پاهایمان را با پارچههای کهنه میپوشاندیم و جورابها را برای زیارت از «اتاق کیم ایلسونگ» در یک جای مطمئن نگهداری میکردیم.
Seti Maqzian
«آه، بله. ما همه چیزمان را به حزب دادیم و آنها در مقابل همه ما را به اردوگاه فرستادند و چند آبنبات کف دستمان گذاشتند. کودک من البته که باید جشن بگیریم و خوشحال باشیم. و جناب کیم ایلسونگ از شما هم خیلی خیلی متشکریم! دستتان درد نکند!»
Seti Maqzian
در یودوک هیچ تفاوتی بین انسان و حیوان نبود. بجز یک تفاوت: یک آدم خیلی گرسنه حاضر است برای سیر کردن شکم خود از غذای بچهاش بدزدد اما یک حیوان گرسنه هرگز چنین کاری نمیکند.
S.ms
بدبختترین بردهها آن بردهای است که سرنوشت خود را پذیرفته و با آن کنار آمده است.
Book
یک آدم دیوانه طبیعتآ هر فکری که به ذهنش برسد بلافاصله بر زبان میآورد،
Book
کشور کره بیش از سی سال از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵ مستعمره امپراتوری ژاپن بود. امپراتوری ژاپن در پی بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکاییها، سقوط کرد و به این ترتیب کره از یوغ استعمار ژاپن آزاد شد. اما بلافاصله در همین سال ۱۹۴۵ سربازان شوروی بخش شمالی کره و سربازان آمریکایی بخش جنوبی کره را تصرف کردند. به این ترتیب کره عملا به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد.
🌱ehsan
تمایل ظاهری و تصنعی کیم جونگایل برای باز کردن دروازههای کره شمالی همان اهدافی را دنبال میکند که عزلتجویی حسابشده وی و پدرش در دهههای اخیر دنبال میکرد. هدف آنها عمیقتر و گستردهتر ساختنِ اسطورهسازیهای کاذب از رهبری رژیم است.
منصوره جعفری
در یک طرف کرهایها هستند، و در طرف دیگر... نیز کرهایها. با این حال، هر طرف کاملا جدا از طرف دیگر است. هر دو کشور هر گونه عبور و مرور از مرزهای مشترکشان را ممنوع کردهاند. اگر در جنوب باشی و برادری در شمال داشته باشی، هرگز نمیتوانی از حال و روز او اطلاع حاصل کنی. اگر ساکن جنوبی و مادرت ساکن شمال، به صلاح توست مادرت را برای همیشه فراموش کنی. اما اصلا نگران نباشید؛ سانتیمتر به سانتیمترِ «منطقه غیر نظامی» آکنده از سرباز است؛ آکندهتر از هر کجای دیگری در این سیاره خاکی.شورهایی که قوانین مربوط به این جداسازی را پذیرفتند در سال ۱۹۴۸ به وجود آمدند. کشور کره بیش از سی سال از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵ مستعمره امپراتوری ژاپن بود. امپراتوری ژاپن در پی بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکاییها، سقوط کرد و به این ترتیب کره از یوغ استعمار ژاپن آزاد شد. اما بلافاصله در همین سال ۱۹۴۵ سربازان شوروی بخش شمالی کره و سربازان آمریکایی بخش جنوبی کره را تصرف کردند. به این ترتیب کره عملا به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد.
z.gh
در کره شمالی روال معمول کارها به نحوی است که پول و زور جای خالی قانون و نظم را پُر میکند. حکومتی که مدام نظام سرمایهداری را محکوم میکند خودش جامعهای را به وجود آورده که در آن پول حرف اول و آخر را میزند. پولسالاری در این کشور بدتر و شدیدتر از هر جای دیگری است که تاکنون دیدهام
سپیده فعالیت
حکومتی که مدام نظام سرمایهداری را محکوم میکند خودش جامعهای را به وجود آورده که در آن پول حرف اول و آخر را میزند. پولسالاری در این کشور بدتر و شدیدتر از هر جای دیگری است که تاکنون دیدهام.
Tina
انزوا حسی است که همه زندانیان در هر کجا و در هر سن و سالی در آن شریکند
سپیده فعالیت
یکی دیگر از وظایفم گرم نگه داشتن دائمی اتاق ویژهای بود که به امر آموزش و تبلیغ اندیشههای انقلابی کیم ایلسونگ اختصاص یافته بود. ما و خانوادههایمان نفرین شده بودیم تا بر اثر سرماخوردگی بمیریم اما پوسترها، کتابها و عکسهای کیم ایلسونگ نیاز به گرمای دائمی داشتند.
Poouria Mohgimy
در کره شمالی روال معمول کارها به نحوی است که پول و زور جای خالی قانون و نظم را پُر میکند. حکومتی که مدام نظام سرمایهداری را محکوم میکند خودش جامعهای را به وجود آورده که در آن پول حرف اول و آخر را میزند. پولسالاری در این کشور بدتر و شدیدتر از هر جای دیگری است که تاکنون دیدهام.
مونا رجبعلیان
من به این نتیجه رسیدهام که حکومت کره شمالی همانقدر از جهل و بیاطلاعی مردم خودش نسبت به دنیای بیرون سوء استفاده کرده که از جهل و بیاطلاعی دنیای آزاد نسبت به تهدیدات و جنایتهای این رژیم علیه مردم خودش
مونا رجبعلیان
شنیده بودم که بدبختترین بردهها آن بردهای است که سرنوشت خود را پذیرفته و با آن کنار آمده است. اما من چنین بردهای نبودم و با سرنوشت خودم هم کنار نیامده بودم. ولی یودوک قفس بزرگی بود که من در آن بزرگ و بالغ شده بودم؛ قفسی که در آن به واقعیتهای بیرحمانه زندگی پی برده بودم. این، قفس من بود. با وجودی که چیزی جز یک زندانی گرسنه ژندهپوش نبودم اما یادگرفته بودم عاشق بوی نسیم بهاری و سبزی لطیف و ظریف نخستین برگهای گیاهان در این فصل باشم؛
شادی
مادربزرگم نگران بود. او از این تجمل غیر ضروری احساس نگرانی میکرد. هراسش از این بود که مبادا این حس راحتطلبی تأثیرات سوئی روی او و خانوادهاش باقی بگذارد. برایش این پرسش مطرح بود که آیا برای حس عدالتخواهی انسان چیزی زیانبارتر از این تجمل نیز وجود دارد یا نه.
ــسیّدحجّتـــ
آنها چیزی نداشتند از دست بدهند بجز زنجیرهای پاهایشان. در زندگیای اینچنین تلخ و سیاه، مرگ بهترین حادثهای بود که امکان داشت رخ بدهد.
masome
حکومت از یک طرف لاف خودکفایی میزد اما از طرف دیگر برای حل مشکل قحطی و گرسنگی مردم دست نیاز به سوی کشورهای خارجی دراز میکرد.
Anonymous
اما در آنجا هیچکس سوار اتومبیل دِوو نمیشود. هیچکس در اتومبیلش دستگاه پخش صوت استریو ندارد. در مناطق غیر شهری آن کشور گاوهای نر گاریها را از این سو به آن سو میکشند. در آنجا خبری از اینترنت نیست. در آنجا هیچ مجله پر زرق و برق و عامهپسندی به چاپ نمیرسد. هیچ روزنامهای که در بردارنده نقطهنظرهای متفاوت باشد وجود ندارد. شانس این را نداری که از بین ده دوازده ایستگاه رادیویی یکی را انتخاب کنی، چون همگی آنها رادیوهای حکومتیاند. تنها کانال تلویزیونی از آنِ حکومت است. شهروندان برای مسافرت در داخل کشورشان باید اول از حزب و سپس از رئیس اتحادیه کارگری خود مجوزهای لازم را دریافت کنند.
mghf
حجم
۳۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
حجم
۳۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
قیمت:
۱۷۰,۰۰۰
۱۳۶,۰۰۰۲۰%
تومان