بریدههایی از کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ
۴٫۲
(۱۸۶)
چندی پیش دیداری با یک سرباز کره شمالی داشتم. این سرباز که اخیرآ به کره جنوبی گریخته و هنوز از شوک ناشی از این فرار خلاص نشده بود از من خواست یا بهتر است بگویم التماس کرد چیزی را برایش روشن کنم.
او میخواست بداند «چه کسی در جنگ کره به پیروزی رسید؟ در اینجا (کره جنوبی) خلاف آن چیزی را میگویند که در شمال به ما میگفتند!»
چه پاسخی برای این سرباز دارم؟
شمس و مولانا
در کره شمالی همه خبرها و حوادث باید ابتدا از فیلتر حزب بگذرد. قالبهای ذهنی خشک و تکبعدی حزب عملا جهل و بیخبری گستردهای را در سراسر کشور حاکم کرده است.
کاربر ۲۴۳۱۲۵۱
عامل رنجها و مصیبتهای پارتیزانهای روی پرده دشمنان خارجی بودند اما عامل مصیبتهای ما عدهای از هموطنان خودمان بودند.
کاربر ۲۴۳۱۲۵۱
در و دیوار این سالن را با عکسها و پوسترهای کیم ایلسونگ و کیم جونگایل پوشانده بودند.
کاربر ۲۴۳۱۲۵۱
آنها چیزی نداشتند از دست بدهند بجز زنجیرهای پاهایشان
Mana
«تصور و نیروی روحی تبهکاران آثار شکسپیر حداکثر به ده دوازده جسد بسنده میکرد...، چون آنها ایدئولوژی نداشتند.»
Mana
«اعمال قدرت بر انسانها، کنترل روابطشان و جدا کردن درهمآمیختگیهای خطرناکشان در یک اردوگاه یا یک شهر طاعونزده که با یگانبندی، مراقبت و نظارت سرتاسر آن را در مینوردد، آرمانشهر حاکمان توتالیتر است. نظام اردوگاهی، به عبارت دیگر، بازتابدهنده علاقه شدید و همواره فزاینده حکومتهای توتالیتر به دخالت عمیقتر حکومت در تمام جزئیات و روابط زندگی اجتماعی مردم است. فرد محکوم در تیرهترین منطقه قلمروی سیاسی، سیمای قرینه و وارونه فرد حاکم را تصویر میکند.»
مرسده مستقل
هرگز تصورش را هم نمیکردم که مرگ میتواند آرام و عاری از وحشت اتفاق بیفتد. بعد از مرگ پدرم، مرگ دیگر مرا نمیترساند. پدرم با مرگ خود نشان داد که لحظه مرگ را میتوان به لحظهای برای خندیدن تبدیل کرد.
بابایِ نهال
ولع بیپایان مردم کره شمالی به مذهب میل ذاتی آنها به عشق، عطوفت و مهربانی است؛ چیزهایی که همیشه از آن محروم بودهاند.
fatemeh_z_gh09
اعدامی بیچاره به هر جانکندنی بود، عاقبت مُرد.
fatemeh_z_gh09
پدربزرگم در ژاپن زندگی کرده بود اما قلبش برای زادگاهش در کره (جزیره چهجو) میتپید. پدرم در کره شمالی زندگی میکرد اما همیشه در حسرت زندگی سابقش در ژاپن بود. و من اینجا در سئول، پایتخت کره جنوبی، نشستهام و دارم داستان دوران جوانی تباه شدهام در پیونگیانگِ کره شمالی را تعریف میکنم.
fatemeh_z_gh09
ما و خانوادههایمان نفرین شده بودیم تا بر اثر سرماخوردگی بمیریم اما پوسترها، کتابها و عکسهای کیم ایلسونگ نیاز به گرمای دائمی داشتند.
AS4438
«رفیق، عمر ما کوتاه است؛ کار چیز مهمی نیست؛ مهم این است که از زندگیات لذت ببری.»
Book
هرچند به زودی پی بردم این سکوتِ آکنده از خشم صرفآ یک مسکن موقتی برای دردهای شدید آن مرحله از زندگیام است.
Book
تنها درسی که من از اردوگاه یودوک یاد گرفتم این بود که ظرفیت انسانها برای رذالت و پستی بیانتهاست.
حامد
یکی از مأموران امنیتی به من پیشنهاد کرد عضو کلیسای پروتستان شوم که بلافاصله پذیرفتم. در طی این سالها همیشه از حمایتهای معنوی و مادی جامعه مسیحیان سئول برخوردار بودهام. فراریان کره شمالی خاصی به مذهب علاقه دارند. یکی از دلایل این علاقه، تبلیغات ضد مذهبی حکومت کره شمالی است که به جای لامذهب کردن مردم باعث علاقهمندی بیشتر آنها به دین و مذهب شده است. اما به باور من، دلیل مهمترِ ولع بیپایان مردم کره شمالی به مذهب میل ذاتی آنها به عشق، عطوفت و مهربانی است؛ چیزهایی که همیشه از آن محروم بودهاند. نمیدانم آیا فردی مذهبی به شمار میروم یا نه، اما در هر صورت علاقه زیادی داشتم که مرا غسل تعمید بدهند.
مامانِ کتابخون
«اگر شما حرفهای ما را باور نمیکنید پس بهتر است برای کسب اطلاعات بیشتر عازم شمال بشوید! آیا تصور میکنید ما جانمان را به خطر انداختهایم تا به اینجا بیاییم و مشتی دروغ تحویل شما بدهیم؟»
مامانِ کتابخون
یادم است مخصوصآ خبرنگار روزنامه هانگ یور با سؤالهای مغرضانهاش بیش از همه باعث عصبانیتم شد. نمیدانم او با ایجاد شک و ظن در باره قربانیان رژیم پیونگیانگ چه هدفی را دنبال میکرد. میلیونها نفر از گرسنگی در حال مرگ بودند و آزادی یک ملت گرفته شده بود، آن وقت همه فکر و ذکر این خبرنگار اثبات «دروغگویی» ما بود. ما برای فرار از کشور جانمان را به خطر انداخته و در اردوگاه تا سرحد مرگ پیش رفته بودیم. چه سندی از این موثقتر؟ مأموران امنیتی کره جنوبی هیچ دستورالعملی به ما نداده بودند. ما کاملا آزاد بودیم تا هر طور دلمان میخواهد جواب خبرنگارها را بدهیم.
مامانِ کتابخون
آنها جوری سؤال میکردند که انگار مأموران امنیتی کره جنوبی ما را شستشوی مغزی دادهاند تا به دروغ علیه حکومت کره شمالی حرف بزنیم. این درحالی بود که حرفهای من شهادت آشکاری بود در باره وجود اردوگاههای کار اجباری در کره شمالی و ستمکاری رژیم کمونیستی حاکم بر این کشور. این حرفها باعث خشم رژیم کره شمالی میشد
مامانِ کتابخون
سئول پر از انواع اتومبیلها بود. من تا آن زمان اینقدر اتومبیل یکجا ندیده بودم. وقتی فهمیدم اکثر این اتومبیلها در کره جنوبی تولید میشود، خیلی تعجب کردم. در شمال هیچ صحبتی در این باره نمیشد و ما فکر میکردیم همهچیز جنوب از کشورهای امپریالیستی میآید.
مامانِ کتابخون
حجم
۳۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
حجم
۳۳۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
قیمت:
۱۷۰,۰۰۰
۱۳۶,۰۰۰۲۰%
تومان