بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آکواریوم‌ های پیونگ یانگ | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آکواریوم‌ های پیونگ یانگ

بریده‌هایی از کتاب آکواریوم‌ های پیونگ یانگ

۴٫۲
(۱۸۶)
برخی از زندانیان «اصلاح‌ناپذیر» محکوم به انجام کارهای خاص و بعضآ مرگبار شده بودند تا هرچه زودتر بمیرند. این بدبخت‌ها معمولا برای کار به مکان‌های بزرگ و بسیار دورافتاده اعزام می‌شدند. آن‌ها در زیر یک پوشش کاملا سری و امنیتی در مکان‌هایی مثل مجتمع‌های نظامی یا کارخانه‌های تولید سلاح و موشک کار می‌کردند. در کره شمالی برای انجام چنین کارهای حساسی هرگز به شهروندان عادی اعتماد نمی‌کنند. حتا زندانیانی که احتمال می‌رود روزی آزاد خواهند شد نیز مورد اعتماد مقامات نیستند. زندانیان اصلاح‌ناپذیر بهترین افراد برای کار در مراکز حساس نظامی‌اند زیرا این افراد رازهای نظامی کشور را همراه خود به گور خواهند برد.
dosbsks
حکومت کره شمالی تقریبآ از بدو تأسیسش تا زمان حاضر همیشه چنین تبلیغ کرده که جنگ بزرگ به زودی آغاز خواهد شد. از نظر رهبری کره شمالی دشمنان می‌توانند در هر نقطه‌ای از کشور وجود داشته باشند. و لذا همه باید در حالت آماده‌باش دائمی به سر ببرند.
dosbsks
آن‌ها چیزی نداشتند از دست بدهند بجز زنجیرهای پاهایشان. در زندگی‌ای این‌چنین تلخ و سیاه، مرگ بهترین حادثه‌ای بود که امکان داشت رخ بدهد.
گلابتون بانو
در سال ۱۹۴۷ ده‌ها هزار نفر از اهالی ارمنستان در زیر فضای سنگین تبلیغاتی استالین که «جمهوری شوروی سوسیالیستی ارمنستان» را به مثابه سرزمین شیر و عسل جلوه می‌داد، جان خود را از دست دادند. استالین که قول داده بود به فرهنگ و دین اجدادی ارمنی‌ها احترام بگذارد ده‌ها هزار تن از آن‌ها را به جرم ناکرده مخالفت با جمهوری شوروی ارمنستان قتل عام کرد. استالین قول داده بود که از دل عدالت اجتماعی‌اش نسل تازه و شکوفایی سر بر خواهد آورد. اما زمان زیادی لازم نبود تا معلوم شود چیزی جز ترس، مصیبت و مرگ نصیب ارمنی‌ها نخواهد شد.
Zeinab
کشور کره بیش از سی سال از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵ مستعمره امپراتوری ژاپن بود. امپراتوری ژاپن در پی بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکایی‌ها، سقوط کرد و به این ترتیب کره از یوغ استعمار ژاپن آزاد شد. اما بلافاصله در همین سال ۱۹۴۵ سربازان شوروی بخش شمالی کره و سربازان آمریکایی بخش جنوبی کره را تصرف کردند. به این ترتیب کره عملا به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد.
Zeinab
یک بار تئودور آدورنو، فیلسوف و نویسنده آلمانی، گفت: «پس از آشوویتس دیگر بربرصفتی است که کسی شعر بگوید». و این وصف حال اردوگاه‌های کار اجباری در کره شمالی امروز است.
Fazel
وقتی به تاریخ نگاه می‌کنم می‌بینم که قدرت‌های کمونیستی در هر زمان و مکانی که بوده‌اند همواره دام‌های مشابهی را بر سر راه مردم پهن کرده و آن‌ها را در توهّمِ رسیدن به جامعه‌ای آرمانی قربانی کرده‌اند. ثمره چنین اعمالی به رنج و مصیبت‌های بسیار در گوشه و کنار جهان منجر شده است؛ از فرانسه و مصر گرفته تا کامبوج و چین. اما شاید بیش از هر جای دیگری، ارمنستان شاهد چنین جنایت‌هایی بوده است. در سال ۱۹۴۷ ده‌ها هزار نفر از اهالی ارمنستان در زیر فضای سنگین تبلیغاتی استالین که «جمهوری شوروی سوسیالیستی ارمنستان» را به مثابه سرزمین شیر و عسل جلوه می‌داد، جان خود را از دست دادند. استالین که قول داده بود به فرهنگ و دین اجدادی ارمنی‌ها احترام بگذارد ده‌ها هزار تن از آن‌ها را به جرم ناکرده مخالفت با جمهوری شوروی ارمنستان قتل عام کرد. استالین قول داده بود که از دل عدالت اجتماعی‌اش نسل تازه و شکوفایی سر بر خواهد آورد. اما زمان زیادی لازم نبود تا معلوم شود چیزی جز ترس، مصیبت و مرگ نصیب ارمنی‌ها نخواهد شد.
کاربر ۱۹۰۱۷۰۰
تنها درسی که من از اردوگاه یودوک یاد گرفتم این بود که ظرفیت انسان‌ها برای رذالت و پستی بی‌انتهاست.
HeliOs
من با وجودی که آشنایی زیادی با مباحث تئوریک و روشنفکرانه نداشتم، تحت تأثیر این‌جور حرف‌ها قرار نمی‌گرفتم. تنها حرفی که به دانشجویان چپ‌گرا می‌زدم این بود: «اگر خیلی دوستدار حکومت کره شمالی هستید، خوب تشریف ببرید شمال! چند روز که آن‌جا بمانید آن‌وقت بعید می‌دانم مثل حالا خطاهای کیم ایل‌سونگ را توجیه کنید.»
مونا رجبعلیان
یکی دیگر از وظایفم گرم نگه داشتن دائمی اتاق ویژه‌ای بود که به امر آموزش و تبلیغ اندیشه‌های انقلابی کیم ایل‌سونگ اختصاص یافته بود. ما و خانواده‌هایمان نفرین شده بودیم تا بر اثر سرماخوردگی بمیریم اما پوسترها، کتاب‌ها و عکس‌های کیم ایل‌سونگ نیاز به گرمای دائمی داشتند.
مونا رجبعلیان
سولژنیتسین در یکی از کتاب‌هایش می‌نویسد: «تصور و نیروی روحی تبهکاران آثار شکسپیر حداکثر به ده دوازده جسد بسنده می‌کرد...، چون آن‌ها ایدئولوژی نداشتند.»
ケイハン
وقتی به تاریخ نگاه می‌کنم می‌بینم که قدرت‌های کمونیستی در هر زمان و مکانی که بوده‌اند همواره دام‌های مشابهی را بر سر راه مردم پهن کرده و آن‌ها را در توهّمِ رسیدن به جامعه‌ای آرمانی قربانی کرده‌اند
کاربر ۱۱۵۸۰۱۳
«تئوری و عمل کمونیسم هر دو ضد بشری است».
Dr.lector
بنا به گفته سولژنیتسین در فاصله سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۵۳ بین چهل تا پنجاه میلیون نفر از اهالی شوروی در گولاگ‌های این کشور زندانی بودند که اکثریت آن‌ها نیز جان خود را از دست دادند.
منصوره یوردکان
حکومتی که مدام نظام سرمایه‌داری را محکوم می‌کند خودش جامعه‌ای را به وجود آورده که در آن پول حرف اول و آخر را می‌زند.
کاربر ۵۸۸۳۳۹۳
باید اذعان کنم وقتی برای اولین بار با چنین جامعه‌ای مواجه شدم احساس نگرانی کردم. به خودم گفتم این سیستم نمی‌تواند دوام پیدا کند و در صورتی که با یک بحران روبرو شود بلافاصله متلاشی خواهد شد. بعدها متوجه شدم که این جامعه فقط ظاهرش بی‌نظم است و اتفاقآ یک منطق قدرتمند اما پنهان بر فعالیت‌های آن حاکم است. با وجودی که اصل «هرکس به فکر خویش است» در جامعه کره جنوبی حرف اول را می‌زند اما مردم روحیه همکاری و مساعدت جمعی دارند و به هم احترام می‌گذارند.
کاربر ۵۱۰۹۲۷۹
مأمور امنیتی کره جنوبی کمی متعجب به نظر می‌رسید. او مدتی به من خیره ماند و بعد عکسی را از کشوی میزش بیرون کشید. آنچه می‌دیدم باور نمی‌کردم: این نقشه واقعی اردوگاه من بود که با ماهواره گرفته بودند. با مشخص کردن آلونکم در روی نقشه آهی از ته دل کشیدم. مأمور امنیتی سرش را پایین انداخت. حالا به درستی حرف‌هایم باور داشت.
کاربر ۵۱۰۹۲۷۹
ما و خانواده‌هایمان نفرین شده بودیم تا بر اثر سرماخوردگی بمیریم اما پوسترها، کتاب‌ها و عکس‌های کیم ایل‌سونگ نیاز به گرمای دائمی داشتند.
کاربر ۵۱۰۹۲۷۹
کره شمالی به رغم سرسپردگی‌اش به کمونیسم فقط در آرزوی یک چیز است: برخورداری از یک زندگی مرفه به سبک ژاپن. در سال‌هایی که اوضاع کشور رو براه‌تر بود در دهه‌های شصت و هفتاد مهم‌ترین چیز برای مردم کره شمالی نزدیکی هر چه بیش‌تر به قدرت و به دست کردن ساعت سیکو بود؛ بله، ساعت سیکو.
شمس و مولانا
با هر قدمی که به سوی قله برمی‌داشتیم، از فکر به این موضوع که جنازه این خبرچین خائن را باید به نحو مناسبی دفن کنیم، عصبانی‌تر و خشمگین‌تر می‌شدیم. ما برای این‌که هرچه زودتر از شر این کار ناخوشایند رها شویم، جنازه را در گودالی بسیار کوچک می‌انداختیم و بعد با پاهایمان به جنازه فشار می‌آوردیم تا در قبر تنگش فرو برود. و واقعآ چه منظره عجیبی بود بالا و پایین پریدن پنج پسربچه شاد و شنگول روی یک جنازه برای جا دادن آن در یک قبر تنگ. بله، او خودش را تا حد یک سگ پایین آورده بود و لیاقت داشت مثل یک جانور پست در زیر خاک دفن شود. اما در این بین چه بر سر ما آمده بود؟
شمس و مولانا

حجم

۳۳۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۴۰ صفحه

حجم

۳۳۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۴۰ صفحه

قیمت:
۱۷۰,۰۰۰
۱۳۶,۰۰۰
۲۰%
تومان