بریدههایی از کتاب اسلام شناسی (درسهای دانشگاه مشهد)
۳٫۵
(۲۲)
ژنرال آرگو یک تحصیلکردهی برجسته است که از الجزایر به خانمش مینوشت: «... همهمان خوب و سالمیم، بچههامان، سگمان، عربمان!» همو بود که در جنگلهای الجزایر برای تعلیم تیراندازی به فرزندش، به شکار عرب میرفت!
Hakime Zare
ژنرال سالان که آن همه جنایت، آدمدزدی و شکنجه در الجزایر مرتکب شد و دستههای مسلح او حتی یکبار یک بیمارستان مسلولین مسلمان را در پاریس به مسلسل بستند، فارغالتحصیل پلیتکنیک فرانسه است.
Hakime Zare
حکمت علمی است که در شخصیت عالم، در اخلاق و فهم و اعتقاد و عمل و روابط اجتماعی و فردیاش درآمیزد و او را پخته کند. به عبارت دیگر، عالم کسی است که علم در کنار شخصیت معنوی اوست؛ حکیم کسی که شخصیت او در علم استحکام یافته و اندیشه و احساسش در علم و علم در اندیشه و احساسش استوار و محکم شده باشد.
Hakime Zare
بنابراین تحصیلکردهی امروز ما در مخالفت با مذهب نه اسلام را میشناسد و نه تاریخ را. تنها یک زبان اروپایی را میداند و قضاوت اروپایی را دربارهی مذهبش ترجمه کرده است و سپس تقلید. قضاوت عجیبی است. قاضیای را میماند که برای صدور رأی دربارهی کسی که به محاکمه کشیده است، به جای بازجویی و بازپرسی از او و مطالعهی دقیق پروندهی او تنها به این علت که دادگستری و محاکم انگلستان بسیار پیشرفته است و قضات این کشور معروفاند، رأی یکی از محاکم انگلستان را که دربارهی متهمی صادر شده است ترجمه کند و سپس آن را اجرا نماید.
Hakime Zare
در قرون وسطی اسلام در شرق و مسیحیت در غرب بر جامعهی انسانی حکومت مطلق داشت. تاریخ، قرون وسطی را در اروپای مسیحی تاریک میخواند و راکد و قرون وسطی را در مشرق مسلمان روشن و پرجنبش. این قضاوت مسلم تاریخ است، یعنی قضاوت واقعیات و حوادث و اسناد.
Hakime Zare
آزادی مطلق فردی، حکومت را از مسئولیت رهبری و دفاع اخلاقی و معنوی اجتماع خویش مبری میکند و وظیفۀ آن را به ارادۀ جامعه منحصر میسازد، در صورتی که حکومت اسلامی، در عین حال که به افکار و عقاید و حتی مذاهب مختلف حق حیات میدهد، ولی دفاع اخلاقی جامعه و (جز نظارت و ادارۀ اجتماع) مسئولیت هدایت و راهبری آن را نیز به عهده دارد و به طور کلی نه به دیکتاتوری و نه به لیبرالیسم و دموکراسی مطلق، بلکه به یک لیبرالیسم متعهد یا مصلح معتقد است؛ همان که در کنفرانس باندونک برخی از رهبران کشورهای نورسته دموکراسی رهبریشده نامیدند.
Hakime Zare
جامعهای که هر فکری و سبکی و کاری در آن مطلقاً آزاد است همواره به رواج فساد و تباهی تهدید میشود. اماکن فساد و کانونهای فریبندهای که جوانان و سستعنصران را به شدت به خود میخواند، با زمینۀ هموار و مساعدی که آزادی مطلق فردی پدید آورده است، هر روز شیوع بیشتری مییابد و مفاسد و انحرافات دامنگیرتر میشود، به گونهای که همگی به چشم میبینند که نسل جوان به سقوط تهدید میشود و هرگونه کوششی برای جلوگیری از آن به اصل آزادی صدمه میزند.
Hakime Zare
اگر تنها سنتهای جامد و لایتغیر را دستاندرکار هستی بدانیم، هستی را یک دستگاه ماشین دانستهایم که یکنواخت و ناخودآگاه کار میکند، در صورتی که هستی یک موجود زندۀ خودآگاه است، همچون انسان، که میسازد، ویران میکند، انقلاب میکند...، و به تعبیر درست و عمیق قرآن: «کلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» (هر روز وی دستاندرکاری است. [الرحمن / ۲۹]) که این خود نیز سنتی است و مبنی بر منطقی و حکمتی.
Hakime Zare
از شمشیرش مرگ میبارد و از زبانش شعر. هم «زیبایی دانش را میشناسد و هم زیبایی خدا را»، هم پروازهای اندیشیدن را و هم تپشهای دوست داشتن را. خونریزِ خشمگینِ صحنۀ پیکار، سوختۀ خاموشِ خلوت محراب!
Hakime Zare
زرتشت در آذربایجان مبعوث میشود اما بیدرنگ آهنگ بلخ میکند و خود را به دربار گشتاسب میرساند و او را به دین بهی میخواند و تا پایان عمر، در باغ سلطانی اقامت میگزیند و در بزم درباریان و رزم لشکریان گشتاسب، با تورانیان - که دشمنان پادشاهاند - به دشمنی برمیخیزد و بر سر این کار، جان میبازد.
Hakime Zare
حتی اِعراض از دنیا نیز غالباً عکسالعمل طبیعی روحی است که از هرچه در دنیا هست، برخوردار بوده است و نعمتهای حیات دلش را زده است. رهبانیت، روحانیت افراطی و غرق شدن در عشقها، نیازها و دردهای غیرواقعی، درونی و گاه خیالی و موهوم، همیشه گریبان روحی را میگیرد که به انتهای همۀ راههای حیات این جهانی رسیده است و دیگر چشمانش بر روی خاک در انتظار هیچ چیز نیست؛
Hakime Zare
در هند، مذاهب در خاندانهای سلطنتی ظهور میکنند و در سراسر قارۀ هند و خاور دور میان پادشاهان دست به دست میشوند.
Hakime Zare
که محمد و دیگر مسلمانان به مدینه هجرت کرده بودند. و اگر هم ابوسفیان پناهش میداد جز به این شرط نبود که از عقیدهاش باز گردد و او ننگ چنین بازگشتی را تحمل نمیکرد. محمد به پاداش این فداکاری و هم به خاطر آنکه زن شرافتمندی را که در راه وی بدبختی تهدیدش میکند خوشبخت سازد و نیز هم برای آنکه دختر ابوسفیان در اوج مبارزه با وی به همسری محمد درآید - و این حادثۀ پرمعنایی بود - از او خواستگاری کرد. خواستگاری وی، چنان که پیش از این دیدیم، بسیار محترمانه صورت گرفت و نجاشی پادشاه حبشه شخصاً او را به نمایندگی محمد عقد کرد و مهریهاش را پرداخت.
Hakime Zare
رمله: (امّ حبیبه)، دختر ابوسفیان است که به فداکاری بزرگی دست زد. وی در اوج مبارزۀ محمد و ابوسفیان در مکه، به محمد گروید و همراه همسرش عبیداللّه بن جحش اسدی به حبشه هجرت کرد. در آنجا شوهرش تحت تأثیر محیط، مسیحی شد؛ ولی رمله بر دین خویش استوار ماند و همسرش او را در کشوری غریب تنها رها کرد. او نه میتوانست بیپناه در حبشه بماند و نه به مکه برگردد،
Hakime Zare
در حالی که پیغمبر و مجاهدان به شدت گرم تجهیز مردم بودند و هر کسی در اندیشۀ فراهم آوردن سلاحی و مرکبی بود، منافقان برای سرد کردن مجاهدان و رسوخ شک و تردید در دلها، سخت در تلاش بودند و خطر دشمن و سختی راه را بزرگ جلوه میدادند و فصل میوه و جمع محصول و سایۀ درختان مدینه را در برابر صحراهای مخوف و آتشخیزی که در پیش دارند چنان هوسانگیز وصف میکردند
Hakime Zare
میگویند پیغمبر جز با زنانی که محرم وی بودند به بیعت دست نداد. ظرف آبی برابرش گذاشتند و دستش را در آن فرو برد و برداشت و سپس زنان یکایک به نشانۀ بیعت دستشان را در آن فرو بردند.
Hakime Zare
سخن از تعلیم است و دانش و آگاهی و استعدادی که انسان در کسب این حقایق و معارف دارد و فرشته از آن عاجز است و ملاک برتریاش نیز نسبت به او در همین تعلیم و شناخت است.
Hakime Zare
شیطان امپراتوری مقتدر و ارادۀ مطلقی در برابر اللّه که با او رقابت میکند و بجنگد و هوای شکست او و تسلط بر قلمرو او را در سر داشته باشد نیست. او یکی از فرشتگان نزدیک اللّه است؛ مخلوق اللّه است. عصیان وی در برابر اللّه از مقولۀ ادعای اهریمن در برابر اهورامزدا نیست که هدفش رقابت با او و مغلوب ساختن او باشد.
Hakime Zare
در ثنویت زرتشتی و مانوی اهریمن یا زروان تاریک دارای همان اصالت و استقلال است که اهورامزدا یا زروان روشن. هر دو خدای حقیقی و واقعیاند. هر دو آفریدگار (خالق) و پروردگار (رب) و دارای ارادۀ مطلق و متعالیاند. این دو، دو امپراتور مقتدر و همشأناند که با هم برای تسلط بر قلمرو دیگری رقابت دارند و میجنگند و این جنگ و این ثنویت در همۀ هستی منعکس است.
Hakime Zare
سیر تکاملی خداشناسی به سوی توحید است و از این روست که تمدن غرب (روم) و تمدن شرق (ایران) پس از طی مرحلۀ چندخدایی، اولی در مسیحیت به سه خدایی یا تثلیث میرسد و دومی، پس از ظهور زرتشت به دو خدایی یا ثنویت.
Hakime Zare
حجم
۶۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
حجم
۶۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۷۸۴ صفحه
قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
۶۲,۵۰۰۵۰%
تومان