- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب بیا مشهد
- بریدهها
بریدههایی از کتاب بیا مشهد
۴٫۷
(۷۰)
بارالها! همیشه آرزوی من این بود که این (بدن) خون آلوده و ناپاک و تن وابسته و آلت دست شیطان قرار گرفته، آن چنان پاک شود و نظر تو را جلب کند که من هم مصداق این حدیث قدسیات باشم که فرمودی: «کُن لی اَکُن لَک»(برای من باش تا من نیز برای تو باشم)
هامان
مقام عظمای ولایت در یکی از بیانات خود در مورد «گنج» بودن دوران دفاع مقدس فرمودند: «... آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یانه! امام سجاد (ع) توانست گنج آن نیمه روز عاشورا را استخراج کند»
LIGO
گفتم: علی جان، برا چی میخوای پوتین کهنه رو بگیری و پوتین نو تحویل بدی؟ چیزی نگفت. فقط اصرار داشت که این کار را انجام بدهم.
بعد از اصرار فراوان گفت: عملیات نزدیکه. من برم یا شهید میشم یا ... ولی دوست دارم اگه شهید شدم با پوتینهای کهنه شهید شوم و پوتینهای نو رو لااقل یه نفر دیگه استفاده کنه. اینها برای بیت الماله. نباید به بیت المال ضرر بزنیم...
کتابدوست
قبل از اینکه بلند بشه اقامه بگه برا نماز، گفت که برادرا من یک سجده میرم یک ذکری میگم اگر شما هم دوست داشتید سجده برید همین ذکر رو بگین.
دیدم ایشون رفت سجده دوسه بار به همون لهجه خاص ترکی شروع کرد این ذکر رو گفت: «سَجَدتُ لَکَ یا ربَّ خاضعاً خاشِعاً» و شدیداً گریه میکرد در حال سجده. بعدش بلند شد و نماز رو اقامه کرد.
یامهدی
مادرش میگفت: یکبار رفته بود مسجد جامع برای نماز، موقع برگشتن دیدم پاهاش مثل لبو قرمز شده!
گفتم: پسر کفشات کو؟ درجواب گفت: دادم به صاحبش و آمدم. (داده بود به بنده خدایی که کفش نداشت)
علی حیدری
خاقانی بیت عجیبی دارد: هیچ اگر سایه پذیرد، منم آن سایه هیچ ...
هیچ بودن تنها راه همه چیز بودن است. شهید سیفی واقعاً در برابر خدا هیچ بود.
°•. MaryaM .•°
در تشییع علی، اساتید حوزه علمیه قم و... به مراغه آمده بودند. من دیدم که برخی از علما از داخل قبر شهید خاک برمی داشتند برای تبرک!
حسن مختاری
طلوع. خیلیهائی که از دست سیاهی شب خستهاند در انتظار اویند.
مرتضی ش.
الهی! از تو سپاسگزارم که مرا با حسین (ع) آشنا کردی و عشق او را در قلبم جای دادی و چشمهایم را برایش گریاندی و مدال افتخار سینه زدن برای او را در سینهام قرار دادی.
مرتضی ش.
دیدم ایشون رفت سجده دوسه بار به همون لهجه خاص ترکی شروع کرد این ذکر رو گفت: «سَجَدتُ لَکَ یا ربَّ خاضعاً خاشِعاً» و شدیداً گریه میکرد در حال سجده.
مرتضی ش.
یادمه مریض شدم، سرما خورده بودم. تا اومد دید توی حجره موندم و نرفتم سر کلاس. آمد آرام نشست بالای سر من و گفت: «بالام قربان اولوم».
خلاصه با لهجه شیرین خودش چقدر به من محبت کرد. بعد گفت: «آش میزارم برات» خیلی آدم دردمندی بود. وقتی از مشکلات جامعه میگفت اشک میریخت. یعنی به پهنای صورتش اشک میریخت.
یه مدتی هم کردستان بود. برای مردم کرد خیلی دلش میسوخت. ایشان به جای اینکه صحنههای درگیریها و ابعاد نظامی را برای ما بگه، اشک میریخت و میگفت: شاهد بودم که توی اون درگیریها مردم غیرنظامی چه آسیبی دیدند. خیلی روح لطیفی داشت.
hoda
ایشان بعضی وقتها یه تبسم خاص داشت. من چندین بار دیده بودم نمازهاشو با تبسم میخواند! گاهی هم نمازهاشو با گریه میخواند.
من یک روز گفتم: علی آخه یعنی چه!؟ گریه که از خوف خداست، اما چرا نماز با تبسم؟! کمی سکوت کرد و جوابی نداد. اما بعد گفت: من وقتی نماز میخونم توی عالمی وارد میشم که...
بعضی زمانها خوبه، یعنی خودم رو در حالت تبسم میبینم. یعنی خشم خدا رو نمیبینم، بلکه رحمت و محبت خدا رو میبینم و این امیدواری برای من خوشحالی مییاره و این خوشحالی موجب میشه من تبسم کنم در حالت عبادت.
کامکار
برای ظهور امام عصر (عج) دعا کنید، برای امام دعا کنید و کودکانتان را با سورههای کوچک قرآن بزرگ کنید...
ema
یک عبد صالح خدا مهمان ما اهل دنیا بود
کتابدوست
عشق شیرینی دو سرا را دارد. در دنیا شیرینی درد و در آخرت شیرینی وصال.
هرکه با عشق زندگی کند هدفدار خواهد بود و هدفش رسیدن به معشوق است. کارهای عاشق رنگ و بوی ملکوتی را دارد.
زیرا معشوق تمام اعمال و رفتار و کردار او را به رنگ خویش مزین میکند.
عاشق محو جمال معشوق خویش است و بغیر او نگریستن را بر خویش حرام میداند.
و نیز عشق را دو رکعت نماز باید کرد: وضوی آن غیر از با خون گرفتن نتوان و این متاعی است از عاشق و واصل، حلاج و عارف.
ema
علی از دوران طفولیت با مسجد و مجالس عزاداری آشنا شد. در مجالس عزاداری با زبان شیرین آذری به مداحی میپرداخت و بعدها خودش گرداننده هیئتی درشهرستان مراغه شد.
آهسته آهسته پایش به مسجد باز شد. البته مادرم خیلی تلاش کرد که علی با رفقای مسجدی ارتباط پیدا کند
علی حیدری
از اسراف کردن خیلی بدش میآمد. همیشه توصیه میکرد به عدم اسراف، حتی خودش هم نه اینکه بگه، عمل هم میکرد؛ مثلاً موقع وضو گرفتن شیرآب را باز نمیگذاشت و...
علی حیدری
خاقانی بیت عجیبی دارد: هیچ اگر سایه پذیرد، منم آن سایه هیچ ...
هیچ بودن تنها راه همه چیز بودن است
حبیب
عزیزان! خدا را، خدا را و باز خدا را به شما توصیه میکنم. تمام تلاشتان فقط برای رضای او باشد. خوشا به سعادتتان اگر خدا را داشتید که همه چیز خواهید داشت، ولی وا اسفا اگر خدا را فراموش کنید، که هیچ چیز نخواهید داشت. نه در دنیا و نه در آخرت...
یا مهدی (عج)
قبل از اینکه بلند بشه اقامه بگه برا نماز، گفت که برادرا من یک سجده میرم یک ذکری میگم اگر شما هم دوست داشتید سجده برید همین ذکر رو بگین.
دیدم ایشون رفت سجده دوسه بار به همون لهجه خاص ترکی شروع کرد این ذکر رو گفت: «سَجَدتُ لَکَ یا ربَّ خاضعاً خاشِعاً» و شدیداً گریه میکرد در حال سجده. بعدش بلند شد و نماز رو اقامه کرد.
zahra.n
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان