بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیا مشهد | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیا مشهد

بریده‌هایی از کتاب بیا مشهد

امتیاز:
۴.۷از ۷۰ رأی
۴٫۷
(۷۰)
یکی دیگر از خصوصیات عملی ایشون این بود که نسبت به اطرافیان، حتی با افرادی که رفاقت می‌کرد بی‌تفاوت نبود. اینکه برخی نسبت به نماز و واجبات کاهل بودند، علی سعی می‌کرد آن‌ها را به هر طریقی هدایت کند. حتی تعدادی رو کشیده بود به مسجد که اصلاً نماز نمی‌خوندن! ایشون باعث شده بود که نماز بخوانند.
قاصدک
شهید علی سیفی قطار عرفان را سوار شدند ولی ما لنگان لنگان می‌رویم...
LIGO
بچه‌های رزمنده با علی خیلی انس داشتند. جذبه علی در اخمش نبود، بلکه لبخندش بود که جذب می‌کرد. او بسیار خوش رفتار بود.
erfan
تقدیم به تنهاترین جانشین خدا بر روی زمین پیشکش به ساحت نورانی امام عصر (عج) حجت ابن الحسن المهدی
صلوات
وقتی تو مجلسی شروع به غیبت می‌شد، اول تذکر می‌داد، وقتی می‌دید گوش نکردن بدون اینکه به کسی بی‌احترامی کنه خودش پا می‌شد می‌رفت بیرون.
مرتضی ش.
یکی از حرف‌هاش این بود که برای ظهور امام عصر (عج) دعا کنید، برای امام دعا کنید و کودکانتان را با سوره‌های کوچک قرآن بزرگ کنید...
کاربر ۱۵۷۱۳۲۶
مادرش می‌گفت: یکبار رفته بود مسجد جامع برای نماز، موقع برگشتن دیدم پاهاش مثل لبو قرمز شده! گفتم: پسر کفشات کو؟ درجواب گفت: دادم به صاحبش و آمدم. (داده بود به بنده خدایی که کفش نداشت)
قاصدک
عزیزان! خدا را،‌ خدا را و باز خدا را به شما توصیه می‌کنم. تمام تلاشتان فقط برای رضای او باشد. خوشا به سعادتتان اگر خدا را داشتید که همه چیز خواهید داشت، ولی وا اسفا اگر خدا را فراموش کنید، که هیچ چیز نخواهید داشت. نه در دنیا و نه در آخرت...
m_rezaei1
خدایا، من را با درد آشنا کن، دردی که نتیجه پشیمانی از گناهانم باشد، دردی که مرا سرزنش کند، خوف را برایم بنمایاند و بعد برایم امید دهد، امیدوارم کند به مغفرت تو.
¥عاشق مطالعه¥
. حسین (ع) کشتی نجات است. برای آن بزرگورا سینه بزنید و بر مصائبش از صمیم قلب گریه کنید که این گریه‌ها و سینه زنی‌ها، شما را می‌سازد.
¥عاشق مطالعه¥
همه چیز از اوست و نیز مرجع همه چیز به اوست. اوست که اگر خیری می‌رساند برای امتحان بندگانش است و نیز اگر شری می‌رسد، وسیله‌ای برای امتحان برای رفعت درجه بندگانش است.
¥عاشق مطالعه¥
وقتی با کسی همراه بود، یکبار ندیدم که اخم کند و برخورد تند داشته باشد. اصلاً دنیا را لایق این نمی‌دانست که برایش اخم کند.
احسان
آیا خواهد رسید آنروزی که عمل به جای گفتن‌ها بشیند.
مرتضی ش.
وقتی که دیگر چشم هم اشک را قبول نمی‌کند
مرتضی ش.
بارالها! قسم به عظمت خودت، اگر نبود امیدواری‌ام به رحمتت، هرگز آرزوی شهادت و لقایت را نمی‌کردم.
مرتضی ش.
بارالها! من از تو معذرت می‌خواهم که تو را دیر شناختم و با تو دیر آشتی کردم.
مرتضی ش.
بی خود نبود که حاج شیخ حسین انصاریان، بعد از شهادت راجع به ایشان می‌گویند: شهید علی سیفی قطار عرفان را سوار شدند ولی ما لنگان لنگان می‌رویم...
مرتضی ش.
خیلی‌ها قرآن می‌خوانند اما هیچوقت دلشون نمی‌شکنه که اشک جاری بشه. ولی ما تو گردان، قرآن که می‌خواندیم منقلب می‌شدیم. احساس می‌کردیم با تمام وجود آیات رو متوجه می‌شیم.
مرتضی ش.
یک هفته قبل عملیات خواب دیدم که علی داره اذان می‌گه با اون صدای قشنگ و شهید اکبری که فرمانده ایشان بود به سمت آسمان پراوز می‌کرد، وقتی این خواب را به علی‌آقا گفتم، جواب دادند: «هردوتامون شهید می‌شیم». و همینطورهم شد.
مرتضی ش.
هرچه از دین می‌دانست عمل می‌کرد و هرچه عمل می‌کرد از سر اخلاص بود.
مرتضی ش.

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان