بریده‌های کتاب لباس محلی سامر
۲٫۹
(۷۷)
«نگران نباش. همه چیز درست می‌‌شود. ما باید به خداوند قادر متعال ایمان داشته باشیم و بدانیم که او هر چیز را که احتیاج داشته باشیم، به موقع برایمان فراهم می‌‌سازد»
امیر تاجور
لباس محلی سامِر غروب یک روز با آغاز تیرگی هوا، گروهی از مردم روستای کوچکی در کشور غنا به نام آسانته در اطراف آتشی بزرگ گرد هم آمدند. دقایقی بعد، پیرزن موقری وارد شد و در میان جمع نشست. سکوت کاملی همه جا را فرا گرفته بود، زیرا او لباس محلی مخصوصی که از جنس جاجیم سبز و قرمز بود و کِنته نامیده می‌‌شد، بر دوش انداخته بود. پیرزن همواره از پوشیدن کِنته به خود می‌‌بالید، لذا اینک آن را کاملاً به دور خویش پیچیده بود. پیرزن تصوّر می‌‌کرد که کِنته قدرت عجیبی دارد؛
💕Adrien💕
سامر گفت: «گاهی اوقات از فقیر‌بودن خودمان متنفر می‌‌شوم. چرا ما مجبوریم این چنین فقیر باشیم؟» مادر گفت: «نگران نباش. همه چیز درست می‌‌شود. ما باید به خداوند قادر متعال ایمان داشته باشیم و بدانیم که او هر چیز را که احتیاج داشته باشیم، به موقع برایمان فراهم می‌‌سازد».
امیرحسین
پیرزن تصوّر می‌‌کرد که کِنته قدرت عجیبی دارد؛ آن چنان‌که او را در نظر مردم از یک پیرزن حرّاف بسان قصّه‌گویی دوست‌داشتنی و محبوب تجسّم می‌‌بخشد.
امیرحسین
پیش رُخ داده است. آن زمان که تاجران بَرده به این روستا می‌‌آمدند و یکی یکی مردم آسانته را به دام انداخته و می‌‌دزدیدند. سپس آن‌ها را به درون دهلیزهای تنگ و تاریک کشتی‌های حمل بَرده می‌‌کشاندند. آن‌ها آن گاه بادبان برمی‌‌افراشتند و سفر دریایی خویش را برای گذشتن از اقیانوس پهناور اطلس و رساندن برده‌ها جهت فروش به امریکا آغاز می‌‌نمودند. این چنین بود که زبان و فرهنگ آن‌ها دچار زوال می‌‌شد؛ علایق و رسوم آن‌ها نابود می‌‌گردید؛ اسامی اصلی آن‌ها نادیده انگاشته می‌‌شد؛ و جادوی کِنته را از آنان می‌‌زدودند.
بوک‌ورم
«نگران نباش. همه چیز درست می‌‌شود. ما باید به خداوند قادر متعال ایمان داشته باشیم و بدانیم که او هر چیز را که احتیاج داشته باشیم، به موقع برایمان فراهم می‌‌سازد».
ملی خانم

حجم

۸٫۴ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۲ صفحه

حجم

۸٫۴ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۲ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد