این یه چند کلمه را مختصر از مونتانا بگویم و بعد بروم به شهر، چون یه نفر باید میرفت شهر چون اگر همه خانه بمانند که شهر خالی میماند. خیابانها متروکه میشد و مغازهها از آمد و رفت مردم در یه چهارشنبه غیرتعطیل خالی میشد و دیگر خبری هم از ترافیک نبود. بعد لابد خبرش را اخبار سراسری ساعت شش اعلام میکرد و میشد سوژهی خنده مردم:
«امروز در شهر ۷.۰۰۰ نفری لوینگستون واقع در مونتانا تمام شهروندان تصمیم گرفتند در خانههایشان بمانند و این موجب شد بهمدت ۲۴ ساعت شهر تبدیل به شهر ارواح شود. تاکنون خبر رسمیای در مورد علت این اقدام بیسابقه اعلام نشده. شهردار در پی تماس شبکهی خبری ABC در اینباره ابراز بیاطلاعی کرد بنابراین میتوان همچنان با اطمینان بر این باور بود که مونتانا با ماست.»
Moosa Khaje
پنجره
ـ مثل پنجرهی آشپزخانه که در صبحی سرد بخار گرفته باشد و دید بیرون را سخت کرده باشد بعد بخار شیشه آرام ناپدید میشود، و از پنجره کوههای برفگرفتهای را به بلندی دههزار فوت میبینی و بعد دوباره پنجره بخار میگیرد. قهوه روی اجاق است و کوههای برفی چون رؤیایی محو میشوند.
... این حسی بود که امروز صبح داشتم.
mehrnoosh hessari