بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهار نمونه ترس | طاقچه
کتاب چهار نمونه ترس اثر گوردون لیش

بریده‌هایی از کتاب چهار نمونه ترس

۱٫۸
(۷۷)
سپس فکرم را از خدمات سرویس‌دهی اورژانس بیمارستان و هزینه‌های پرداختی اورژانس به بلیت‌های تئاتر و سپس لباس‌هایی که درست و حسابی اتو کشیده شده بودند معطوف کردم.
☽ოყ♡ოσσŋ☾
پسرک می‌‌خواست که آن‌ها سوزن بخیه را بیرون بکشند و به نظرم فریادهای او در مقابل جسارت و شهامت آن‌ها برای بخیه‌زدن زخمش غیرقابل‌تحمل‌تر و آزاردهنده‌تر از تحمل درد بخیه بود.
☽ოყ♡ოσσŋ☾
دخترم از دانشکده تماس گرفت. او دانش‌آموخته‌ی بسیار خوب با نمرات عالی ا‌ست و در هر زمینه‌ای بسیار بااستعداد است. او گفت: «ساعت چنده؟» من گفتم: «دو». او گفت: «باشه، الان ساعت دو هستش، رأس ساعت چهار به وقت ساعت مچی‌ای که از اون ساعت رو به من اعلام کردی، منتظرم باش».
☽ოყ♡ოσσŋ☾
با درهای ماشین ور می‌‌رفت و گاهی در آن اثنا، به کمک آن وسیله، سعی داشت شیشه‌های ماشین را باز کند. من گفتم: «نگاه نکن!...»
محمدرضا
پسرک می‌‌خواست که آن‌ها سوزن بخیه را بیرون بکشند و به نظرم فریادهای او در مقابل جسارت و شهامت آن‌ها برای بخیه‌زدن زخمش غیرقابل‌تحمل‌تر و آزاردهنده‌تر از تحمل درد بخیه بود.
ارغوان

حجم

۶٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

حجم

۶٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد