بریده‌هایی از کتاب تو کله خر هستی؛ برو پیش موفق می‌شوی

خواستن یعنی اینکه روی مبل لم بدهی و بی‌خیال مجله ورق بزنی. اراده کردن یعنی از جای خودت بلند شوی، آستین همت را بالا بزنی و به دنبال تحقق رؤیاهایت بروی.

همیشه ایمان تو باید قوی‌تر از ترس‌هایت باشد.

اگر کسی بی‌عرضه و دست و پا چلفتی باشد تقصیر خودش نیست. اما اگر همان‌طور بی‌عرضه باقی بماند، خودش مقصر است

اگر افسرده هستی، در گذشته زندگی می‌کنی. اگر مضطرب هستی، در آینده زندگی می‌کنی. اگر آرام هستی، در زمان حال زندگی می‌کنی. ـ لائو تسه؛ فیلسوف چینی و بنیان‌گذار فلسفه تائوئیسم

طوری به خودت عشق بورز که انگار تافته جدابافته هستی.

تو می‌توانی از هیچ و با دست خالی شروع کنی و از جایی که امید نداری برایت گشایشی حاصل می‌شود.

تا به حال توجه کرده‌ای که اگر برای انجام کاری شش ماه وقت داشته باشی، چطور شش ماه طول می‌کشد تا انجام شود، اما اگر برای انجام کاری یک هفته وقت داشته باشی، همان یک هفته طول می‌کشد؟

به همین کسی که هستی، عشق بورز

همیشه ایمان تو باید قوی‌تر از ترس‌هایت باشد.

خواستن یعنی اینکه روی مبل لم بدهی و بی‌خیال مجله ورق بزنی. اراده کردن یعنی از جای خودت بلند شوی، آستین همت را بالا بزنی و به دنبال تحقق رؤیاهایت بروی.

به خودت عشق بورز تو سزاوار آن هستی.

اخلاق خانوادگی ما طوری است که نمی‌توانیم قاطعانه نه بگوییم.

ترس در آینده زندگی می‌کند. احساس ترس واقعی است ولی خود ترس ساخته ذهن است چون هنوز اتفاقی نیفتاده است

●      مایکل جکسون از تیم بسکتبال مدرسه به دلیل عدم مهارت اخراج شد. ●      استیون اسپیلبرگ در دبیرستان ترک تحصیل کرد و سه مرتبه در آموزشگاه فیلمبرداری پذیرفته نشد. ●      توماس ادیسون از نظر معلمش آن‌قدر کودن بود که نمی‌توانست چیزی یاد بگیرد و بیش از نُه هزار بار آزمایش کرد تا اینکه موفق شد لامپ را اختراع کند. ●      سوشیرو هوندا، بینان‌گذار کارخانه خودروسازی هوندا، به‌عنوان مهندس در کارخانه خودروسازی تویوتا استخدام نشد، بنابراین کارخانه خودروسازی خودش را تأسیس کرد. ●      معلم بتهوون به او گفت که بی‌استعداد است و مخصوصاً وضعیتش در آهنگسازی ناامیدکننده است. یک گوش او هم کر شد. (می‌دانم. چقدر بد. متأسفم.) ●      فرد اسمیت در دانشگاه ییل در مورد فکر بکرش برای تحویل پست شبانه مقاله‌ای نوشت و نمره‌ای پایین گرفت. ولی بعداً فداکس را تأسیس کرد. تنها ناکامی، دست کشیدن از کار است. بقیه‌اش یعنی جمع‌آوری اطلاعات.

آلبرت اینشتین می‌گوید: «تصادف و اتفاق روش خاص خداوند است که می‌خواهد از این طریق بی‌نشان باقی بماند.»

«خدایا، دمت گرم که به داد من رسیدی!»

به خودت عشق بورز مهم نیست به‌راستی کیستی. هر کسی می‌خواهی باش.

باید از خواب غفلت بیدار شوی.

«روزی می‌رسد که خطر غنچه ماندن روی شاخه، دردناک‌تر از خطر شکفته شدن باشد.»

تو قربانی قوانینی هستی که طبق آن زندگی می‌کنی.