بریده‌هایی از کتاب ۵ زبان عشق

این طرز فکر اشتباه است که اگر من بخاطر کارهای معمولی که انجام می‌دهد به او پاداش بدهم یا از او تعریف و تمجید کنم، میل او به بهتر شدن کم خواهد شد. خیلی از والدین به همین دلیل زبانی بچه‌های خود را تشویق نمی‌کنند و یا از آنها تعریف نمی‌کنند، که اشتباه است. اگر زبان اصلی عشق یک نفر کلام تاییدآمیز باشد، آن کلام انگیزه فرد برای بهتر شده را افزایش می‌دهد.

بهترین کار این است که بدون توجه به رفتار او، مرتب به ابراز عشق به زبان عشق او، ادامه دهید. برای خود یک هدف ۹ ماهه یا یکساله تعیین کنید. نگرش شما باید این باشد که «واکنشش هر چی باشه، من می‌خوام برای یه مدت طولانی به زبان عشق او حرف بزنم. اگه بعد اون مدت بازم ازم دور شد، از کسی دوره شده که بدون هیچ قید و شرطی بهش عشق می‌ورزیده». این نگرش زمان‌هایی که احساس کنید انگیزه ندارید، شما را در مسیر مثبتی که در پیش گرفته‌اید نگه می‌دارد.

اگرچه شکایت‌های همسرتان ممکن است باعث رنجش شما شود، اما در واقع آنها اطلاعات ارزشمندی هستند. اگر همسر شما بگوید: «ما هیچ وقت با هم وقت نمیگذرونیم» ممکن است وسوسه شوید این را بگویید: «یعنی چی؟ همین پنجشبه شب نرفتیم بیرون؟» این پاسخ دفاعی مکالمه را پایان خواهد داد. اما اگر بجای آن بگویید: «دوست داری چیکار کنیم؟» احتمالا یک پاسخ بدردبخور خواهید شنید. شکایت‌های همسر شما غالبا قویترین شاخصه‌های زبان اصلی عشق او هستند.

آمارها نشان می‌دهند که نرخ طلاق در ازدواج دوم بیشتر از ازدواج اول، و در ازدواج سوم نیز بیشتر از ازدواج دوم است. بنظر می‌رسد این طرز فکر که ازدواج دوم موفق خواهد بود چندان معتبر و قابل قبول نیست

آیا می‌توان عشق احساسی را مجددا در زندگی بوجود آورد؟ مطمئن باشید امکان‌پذیر است. کلید انجام این کار یادگیری زبان عشق همسر و تصمیم گرفتن به صحبت با آن زبان است.

نیاز شدیدی درون ما وجود دارد که توسط فردی دیگر مورد عشق قرار بگیریم. انزوا برای روح انسان مخرب است. به همین علت است که سلول انفرادی در زندان بی‌رحمانه‌ترین تنبیه محسوب می‌شود.

اگر زبان عشق همسر شما ارائه خدمت و همسریاری است، در نتیجه عمل بیشتر از حرف برای او معنادار خواهد بود.

یادگیری زبان عشق «ارائه خدمت و همسریاری» نیاز به این دارد که بعضی از ما مدل ذهنی خود را که در مورد نقش زن یا مرد در زندگی تغییر دهیم.

وقتی با همسر خود مثل اشیا رفتار می‌کنیم، جلوی عشق را می‌گیریم. فریب دادن با ایجاد حس گناه (اگه همسر خوبی بودی این کارو برام می‌کردی...) زبان عشق نیست. زورگویی و ترساندن (یا این کارو می‌کنی یا پشیمون میشی) با عشق بیگانه است.

از او انتقاد می‌کند به او بگوید: «بنظر می‌رسه این موضوع خیلی برات مهمه، میشه بیشتر توضیح بدی چرا اینقدر برات مهمه؟» انتقاد غالبا نیاز به شفاف سازی دارد. آغاز یک مکالمه با چنین سوالی می‌تواند در نهایت یک انتقاد را به درخواست تبدیل کند و نه یک طلب.

انتقاد همسرم از رفتار من بهترین سرنخ برای کشف زبان اصلی عشق او است. افراد معمولا همسر خود را برای چیزهایی مورد انتقاد قرار می‌دهند که عمیق‌ترین نیازهای احساسی آنها است. انتقادگری آنها یک روش غیرموثر برای درخواست عشق است.

سرزنش کردن و طلبکار بودن باعث ایجاد فاصله بین دو نفر می‌شود. با انتقاد یا سرزنش کردن ممکن است همسر شما طبق میل شما رفتار کند، اما آن رفتار دیگر عاشقانه نیست. با «درخواست کردن» شما عشق را در مسیر درست هدایت می‌کنید.

عشق یک تصمیم است و با زور نمی‌توان آن را بدست آورد.

یادگیری زبان عشق درست، کلید ایجاد حس عشق در طرف مقابله.

اگر حضور فیزیکی همسرتان برای شما مهم است، از شما عاجزانه درخواست می‌کنم این مورد را زبانی به او بگویید. انتظار نداشته باشید ذهن شما را بخواند. از سوی دیگر، وقتی همسرتان از شما می‌خواهد که کنارش بمانید، خواسته‌ی او را جدی بگیرید و کنارش بمانید.

ما در هر یک از اتفاقات زندگی احساسات، افکار، خواسته‌ها و در نهایت اقداماتی داریم. بیان این فرآیند، خودآشکارسازی است. اگر می‌خواهید گویش عاشقانه‌ی گفتگوی باکیفیت را بیاموزید، این راهی است که باید بروید.

ه یاد داشته باشید که احساسات، هر چه که باشند، ذاتا نه خوب هستند و نه بد. آنها فقط واکنش روانی ما به اتفاقاتی است که در زندگی می‌افتد.

گفتگوی باکیفیت علاوه بر گوش دادن همدلانه نیاز به خودآشکارسازی دارد.

یک رابطه نیاز به شنیدن همدلانه و فهم افکار، احساسات و خواسته‌های فرد مقابل دارد. باید فقط زمانی که از ما خواسته می‌شود راه‌حل ارائه دهیم و آن هم نه با فخرفروشی و خودبرتربینی. خیلی از ما گوش دادن را به خوبی بلد نیستیم. بیشتر بلدیم فکر کنیم و حرف بزنیم. یاد گرفتن «گوش دادن» ممکن است به اندازه یاد گرفتن یک زبان خارجی سخت باشد، اما اگر می‌خواهیم عشقمان را نشان دهیم، باید آن را یاد بگیریم.

کلام تاییدآمیز متمرکز بر حرف‌هایی است که می‌زنید، اما گفتگوی باکیفیت متمرکز بر حرف‌هایی است که می‌شنوید. اگر می‌خواهم با اختصاص وقت عشقم را نشان دهم و قرار است این وقت را به شکل گفتگو بگذرانم، باید با همدلی با شما صحبت کنم و به حرف‌های شما گوش کنم. سوالاتی بپرسم، سوالاتی که آزار دهنده نباشد، بلکه به هدف فهمیدن افکار، احساسات و خواسته‌ها پرسیده شود.