بریده‌هایی از کتاب ۵ زبان عشق

وقتی کنار همسرم بنشینم و بیست دقیقه تمام توجه‌ام را به او بدهم و او هم متقابلا همین کار را برای من انجام دهد، در این حالت ما به همدیگر بیست دقیقه زندگی داده‌ایم. هیچ وقت آن بیست دقیقه دوباره تکرار نخواهد شد، زندگی‌مان را به هم خواهیم داد.

برای داشتن سلامت احساسی نیاز به عشق باید رفع شود

آیا می‌توان همسری که دشمن شما شده است را دوست بدارید؟ آیا می‌توان فردی را که دشنام داده، بدرفتاری کرده و یا احساس تنفرش را به او منتقل کرده، دوست داشت؟ و اگر او این کار را بکند آیا فایده‌ای خواهد داشت؟ آیا شوهرش تغییر خواهد کرد؟ به او ابراز عشق خواهد کرد؟

عشق راه‌حل همه چیز نیست، اما فضای امنی ایجاد می‌کند که در آن فضا می‌توان به دنبال راه‌حل برای مسائل گشت.

وقتی عاشق باشی نمی‌توانی چیز دیگری را باور کنی.

درخواست کردن به عشق جهت میده اما طلبکار بودن جریان عشق رو متوقف می‌کنه

به گفته‌ی دکتر راس کمپبل، روانپزشک متخصص کودک و نوجوان، درون هر کودکی یک مخزن احساس وجود دارد که لازم است با عشق پر شود. وقتی یک کودک واقعا احساس کند که او را دوست دارند رشد طبیعی خواهد داشت، اما وقتی آن مخزن پر نشود، در بزرگسالی رفتار نادرستی بروز خواهد داد. علت بسیاری از رفتارهای بد بچه‌ها پر نشدن «مخزن عشق» ِ آنها است.

مهم‌ترین چیز این است که با زبان عشق همسر خود صحبت کنید.

کیفیت زندگی شما هر چه باشد، همیشه می‌تواند از آنچه که هست بهتر شود.

کیفیت زندگی شما هر چه باشد، همیشه می‌تواند از آنچه که هست بهتر شود.

صادقانه ابراز عشق کردن کافی نیست. اگر می‌خواهیم به روشی موثر عشق بورزیم، باید زبان اصلی عشق همسرمان را یاد بگیریم.

«متاسفم. می‌دونم رنجوندمت، می‌خوام در آینده جبران کنم. می‌خوام به زبان عشق تو بهت عشق بورزم. می‌خوام نیازهات رو برآروده کنم»

کارهایی که ما قبل از شروع زندگی زیر یک سقف انجام می‌دهیم، دلیل بر این نیست که بعد نیز همان کارها را انجام دهیم. در آن زمان ما در حال و هوای عاشقی هستیم اما بعد همان آدمی می‌شویم که قبل از عاشقی بوده‌ایم.

یک رابطه نیاز به شنیدن همدلانه و فهم افکار، احساسات و خواسته‌های فرد مقابل دارد. باید فقط زمانی که از ما خواسته می‌شود راه‌حل ارائه دهیم و آن هم نه با فخرفروشی و خودبرتربینی.

عشق گذشته را پاک نمی‌کند، اما آینده را تغییر می‌دهد.

از سوی دیگر شوهری که می‌گوید: «میشه یه بارم که شده یه غذای خوب درست کنی بخوریم؟» در حال نالیدن و طلب کردن است. همسرش هم در جواب خواهد گفت: «خب بیا خودت درست کن!». زنی که می‌گوید: «فکر می‌کنی بشه آخر هفته ناودونی رو تمیز کنی؟» با درخواست کردن عشقش را نشان می‌دهد. اما زنی که می‌گوید: «اگه ناودونی‌ها رو تمیز نکنی، کنده میشن میفتن پایین. تا همین الانم داخلشون درخت سبز شده!» این یعنی توقف عشق و تبدیل شدن به یک همسر سلطه جو و مستبد. وقتی از همسر خود چیزی را درخواست می‌کنید، ارزش و توانایی‌های او را تایید می‌کنید. در اصل با این کار به او نشان می‌دهید چیزی دارد یا می‌تواند کاری انجام دهد که برای شما ارزشمند است. اما وقتی طلبکارانه صحبت کنید، به یک آدم زورگو تبدیل می‌شوید تا یک عاشق. با این کار همسر خود را تایید نمی‌کنید، بلکه تحقیر می‌کنید. با درخواست کردن به او حق انتخاب می‌دهید.

این نوع وسواس فکری در ما حس اشتباهی ایجاد می‌کند که خودخواهی ما کلا از بین رفته است و حاضریم هر کاری به نفع معشوق خود انجام دهیم.

این نوع عشق نیاز به تلاش و نظم دارد. انتخابی است برای صرف انرژی در راستای منافع فردی دیگر، با آگاهی از این موضوع که اگر زندگی او با تلاش شما بهتر و پربارتر شود، شما هم احساس رضایتمندی خواهید کرد؛ احساس رضایت از داشتن عشقی اصیل نسبت به فردی دیگر.

عشق یک تصمیم است. می‌توانیم عشق را درخواست کنیم، اما نمی‌توانیم آن را طلب کنیم.

لازم نیست روی همه چیز توافق داشته باشیم بلکه باید راهی پیدا کنیم که تفاوت‌هایمان را مدیریت کنیم که باعث جدایی نشوند.