ای که هر کجای جهان پرتگاهی بود
.
تا خواستیم دل ببندیم
دل رفتهبود
تا خواستیم دل بکنیم
دل بستهبود
تا ما که فکر میکردیم
هیچ چیزی بیشتر از ریختن برگها
غمگینمان نمیکند
غمگینتر شویم
در آپارتمانهایی که از درختها بالاتر رفتند
در فصلهای همیشه پاییز
در ریزش مداوم خاکستر سیگارها
.
هنوز خیالهای زیادی دارم
برای تماشای اعدامم بیایید
خوب نگاه کنید
دست و پا زدنهایم را
و بگویید
پرنده شدهام؟
یا ماهی؟
شاید در خیالی دیگر
انتظار سادهام از زندگی
باران باشد
و کسیکه بگوید: "دوستت دارم"
.
از کدام زندان و از کدام زندانی حرف میزنید؟
از ما استخوانها میماند
از ابوغریب دیوارها
نه قلبی هست
نه زندانِیی
که از دردها بگوید
.
زیبایی یک زن
مردان زیادی را تنها میکند
تنهایی به خیابان میرود
دیوانه میشود
.
تنهایی انسانها را نابود میکند
.
در جستجوی کسی
که به سادگی
از کنارمان گذشت
و بهسمت انقراض میرویم
.
خورشید بودی
روی صورتت اسید پاشیدند
اما چیزی از زیباییت
کم نشده است
حالا ماه شدهای
با چند لکهی سیاه
روی صورتت
|ݐ.الف
و ما هزار تکه شد
در هزار من
|ݐ.الف
شنیدهام
به پلک بر هم زدنی
دنیا نابود میشود
***
انگار
آمده باشی
پلک زدهباشم
رفته باشی
|ݐ.الف
و شاید سیگار
اختراع سرخپوستی بود
که میخواست
به معشوقهاش
پیام کوتاه بدهد
|ݐ.الف
و، عشق واژهای اجباریست
.