بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرگ و پنگوئن | صفحه ۲ | طاقچه
۴٫۲
(۱۹)
هر روز جدید چطور می‌تواند برای زندگی آدم چیزهای جدیدی با خود بیاورد، چیزهایی که آدم اصلاً از قبل فکرش را هم نکرده بوده است.
سپیده اسکندری
مردم معمولی حالا که استطاعت تفریح را ندارند،‌ زندگی‌شان یک‌نواخت شده است؛ برای همین طرف آدم قلوه‌سنگ پرت می‌کنند.
سپیده اسکندری
طولِ عمر نسبتِ مستقیم داشت با آرامش. آرامش منشأ اعتماد به نفس بود و اعتماد به نفس بود که به آدم قدرت می‌داد تا زندگی‌اش را از غصه‌ها و تنش‌ها و تغییرهای غیرضروری پاک کند. اعتماد به نفس به آدم قدرت می‌داد تصمیم بگیرد که زندگی‌اش را طولانی کند. اعتماد به نفس دروازه‌های آینده را باز می‌کرد.
FMG
اگر کسی بخواهد به آینده فکر کند، باید در همین حالتِ معمول بودنش فکرش را بکند - آینده‌ای که تنها با جنگیدنِ رو به جلو به دست می‌آمد، فقط جلو رفتن بدونِ آن‌که آدم لحظه‌ای بایستد تا بخواهد توی تاریک‌خانه‌ای انگشت کند یا یک‌دفعه ویرش بگیرد در ماهیت خودِ زندگی تغییری بدهد
FMG
وقتی مُردم آپارتمانم را آتش بزن. خواهش می‌کنم! نمی‌خواهم کسی روی صندلی من بنشیند، توی کاغذهایم دست ببرد و کلی‌شان را بیندازد سطل آشغال. افتاد؟ این‌ها چیزهای من هستند... چیزهایی که عمری باهاشان بوده‌ام و دلم نمی‌خواهد اینجا ول‌شان کنم...
FMG
تنها چیزی که می‌خواست تحمل کردن بود، همین، نقطه.
FMG

حجم

۲۴۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۰۶ صفحه

حجم

۲۴۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۰۶ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد