بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرگ و پنگوئن | طاقچه
۴٫۱
(۱۶)
طولِ عمر نسبتِ مستقیم داشت با آرامش. آرامش منشأ اعتماد به نفس بود و اعتماد به نفس بود که به آدم قدرت می‌داد تا زندگی‌اش را از غصه‌ها و تنش‌ها و تغییرهای غیرضروری پاک کند. اعتماد به نفس به آدم قدرت می‌داد تصمیم بگیرد که زندگی‌اش را طولانی کند. اعتماد به نفس دروازه‌های آینده را باز می‌کرد.
Rose water
زیر این آسمان، هر چیز هزینه‌ای دارد.
FMG
و فکر کرد چقدر راحت‌تر است آدم در مورد سرنوشتِ یکی دیگر تصمیم بگیرد تا در مورد سرنوشت خودش.
FMG
عجب شوک‌هایی، چه کشفیاتِ ناخوشایند و سوءظن‌های به دنبالش، چه لحظاتی که بهتر است معمولی به حساب بیایند و روانۀ فراموش‌خانه شوند تا این‌که آدم با تیغِ تحلیل سوراخ‌سوراخ‌شان کند!
FMG
سرگئی دوستانه گفت: «هیچ‌کی مزاحمت نمی‌شود.» قدری سکوت و بعد ویکتور گفت: «زندگی مزاحممه.»
FMG
در این جهان فانی، هر آنچه بهره‌ای از حیات دارد، صدایی نیز از آن خویش دارد. صدا نشانۀ زندگی است.
FMG
خدا را شکر، حداقل هنوز یکی هست که از دیدنم خوشحال می‌شود.
FMG
طولِ عمر نسبتِ مستقیم داشت با آرامش. آرامش منشأ اعتماد به نفس بود و اعتماد به نفس بود که به آدم قدرت می‌داد تا زندگی‌اش را از غصه‌ها و تنش‌ها و تغییرهای غیرضروری پاک کند. اعتماد به نفس به آدم قدرت می‌داد تصمیم بگیرد که زندگی‌اش را طولانی کند. اعتماد به نفس دروازه‌های آینده را باز می‌کرد.
FMG
اگر کسی بخواهد به آینده فکر کند، باید در همین حالتِ معمول بودنش فکرش را بکند - آینده‌ای که تنها با جنگیدنِ رو به جلو به دست می‌آمد، فقط جلو رفتن بدونِ آن‌که آدم لحظه‌ای بایستد تا بخواهد توی تاریک‌خانه‌ای انگشت کند یا یک‌دفعه ویرش بگیرد در ماهیت خودِ زندگی تغییری بدهد
FMG
وقتی مُردم آپارتمانم را آتش بزن. خواهش می‌کنم! نمی‌خواهم کسی روی صندلی من بنشیند، توی کاغذهایم دست ببرد و کلی‌شان را بیندازد سطل آشغال. افتاد؟ این‌ها چیزهای من هستند... چیزهایی که عمری باهاشان بوده‌ام و دلم نمی‌خواهد اینجا ول‌شان کنم...
FMG

حجم

۲۴۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۰۶ صفحه

حجم

۲۴۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۰۶ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد