بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دلتنگی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب دلتنگی اثر آلبرتو موراویا

بریده‌هایی از کتاب دلتنگی

۳٫۶
(۸)
ناچارم بگویم شاید عاقلی خردمند با ایمانی عمیق که ارتباط غیرممکنی با عاقلی دارد که دیوانگی را باور کرده است.
پویا پانا
باری، آن شب، وقتی ماشین خود را به سوی ویاکاسیا می‌راندم و به‌سوی مزرعه می‌رفتم، جمله‌ای به‌خاطرم آمد. نمی‌دانم از کی بود یا کجا آن را خوانده بودم: «انسانیت، در برابر یک بی‌تفاوتی از بین نرفتنی، به دو مرحله‌ی بزرگ تقسیم می‌شود: یکی انگیزه‌ای برای کشتن دیگران، و دیگری انگیزه‌ای برای خودکشی.» به خود گفتم علاوه بر یکی از این دو حالت، من تجربه‌ی دیگری از این مرحله را دارم که ناکام شدن است.
نازنین بنایی
پس چه چیزی را قبول داری؟ او لحظه‌ای به فکر فرو رفت. بعد با لحن تردیدآمیز و مصممی جواب داد: «هیچ چیز را. اگرچه قبول دارم که این، آن چیزی نبود که بدان فکر می‌کردم. فکر می‌کنم اصلاً چیزی را قبول ندارم. من به چیز اعتقاد ندارم و هرگز به چیزی فکر نمی‌کنم. حالا هم به چیزی اعتقاد ندارم. من به چیزهای ممکن فکر می‌کنم، نه به مذهب. هرچند همیشه هم نمی‌شود به یک چیز فکر کرد. می‌خواهم بگویم که چیزی برایم وجود ندارد. این مذهب نیست که مرا به خودش جذب می‌کند، چون اصلاً برایم وجود ندارد.»
نازنین بنایی
در واقع تا حدودی مایل بودم بمیرم تا زندگی نیز بر یک مدار ادامه نداشته باشد.
نازنین بنایی
سیگاری خریدم که هیچ نیازی به آن نداشتم، قهوه‌ای گرفتم که هیچ میلی به نوشیدن آن نداشتم و روزنامه‌ای خریدم که برایم جالب نبود و به دیدن نمایشگاه نقاشی رفتم، بی‌آن‌که کنجکاو شوم آن را دنبال کنم. درحالی‌که، احساس می‌کردم که این تفریح و سرگرمی نیست که جسورانه دلتنگی را تغییر می‌دهد، چرا که اغلب اوقات، به عمق برخی چیزها در حین خریدن روزنامه‌ای یا نوشیدن قهوه‌ای یا دیدار از نمایشگاهی، دقت نمی‌کردم.
نازنین بنایی
دلتنگی بت‌پرستانه، نتیجه‌اش مسیحیت‌گرایی بود. دلتنگی کاتولیسیسم، پروتستانیسم را دربرداشت. دلتنگی اروپا، امریکا را در بر گرفت. دلتنگی فئودالیسم، انگیزه‌ای برای انقلاب فرانسه و کاپیتالیسم و انقلاب روسیه شد.
niloufar.dh
برای عده‌ی زیادی، دلتنگی ضد سرگرمی یا سرگرمی جدا و فراموش‌شده‌ای است. ولی برای من، دلتنگی ضد تفریح و سرگرمی نیست، بلکه می‌توانم بگویم در نوع خود تفریح و سرگرمی خاصی است. با این دید که انگیزه‌ای مجزا و فراموش شده دارد و از نوع بسیار خاصی است.
niloufar.dh
باید بگویم که این چشم‌انداز آزاد شدنم از عشق سسیلیا بود و به نظرم، فرجام زناشویی درخشان می‌آمد. از این رو امیدوار بودم که به نقاشی سسیلیا بپردازم و مثل گذشته در خانه‌ی مادرم زندگی کنم و شاهد پایان از بین رفتن افق آرزوهایم باشم.
نازنین بنایی
روی نیمکتی دراز کشیدم و سیگاری روشن کردم. مثل همیشه، آهی کشیدم و به طرز فجیعی احساس دلتنگی کردم. به‌نظرم رسید غریبه‌ای هستم که دیگران او را نمی‌پذیرند و دلتنگ شدم از اینکه به خودم نمی‌پردازم. برای آن دیگران، دنیای درونی وجود نداشت. در واقع، آنها مدام و برعکس مادرم، با من به گونه‌ای رفتار نمی‌کردند که دلتنگ شوم. همه چیز دور شده بود. فکر کردم با موقعیتی که دارم، هر روز تهی‌تر می‌شوم. به خودم گفتم اگر اینجا بمانم، ناچار به نقاش شدن هستم، چون این جسارت را ندارم که پول مادرم را بپذیرم. من باید حسابی به کاری می‌پرداختم که احساس می‌کردم کاری شایسته است و همیشه توأم با تغییری واقعی، اما همیشه فقط می‌توانستم آن کاری را بکنم که همه می‌کنند. همان‌طور که آنها در موقعیت غیرقابل تحملی قرار می‌گیرند: پذیرفتن و منطبق شدن.
نازنین بنایی
اما وقتی فکر می‌کنم که دلتنگی با چیزهای مداومی سرمی‌رسد، دیگر برای من مشکل نیست. دلتنگی برای من، مثل مه خارجی بود که تفکراتم را در برمی‌گرفت و به‌طور متناوب فقط با چند واقعیت جزیی دیده نمی‌شد. پنداری، گاه در مه مواجی پیدا بود و گاه در گوشه‌ای از خانه. در چهره‌ای که می‌گذرد، یا در چیزهای دیگر. اما فقط برای لحظه‌ای و لحظه‌ی بعد، همه چیز ناپدید می‌شد
نازنین بنایی

حجم

۲۵۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۲۵۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۲۴۰,۰۰۰
تومان