بریدههایی از کتاب جایی که شکست خورده ای، به دنبال شادی نباش
دریافتهام که دنیا جای عادلانهای نیست. دنیا برای اینکه به ما شادی یا غم ببخشد، بهوجود نیامده است. این دنیا جایی است که در آن مسائلی را تجربه میکنیم و خودمان معنا و مفهومی خاص به آنها میدهیم. در این دنیا هرکسی نقش خودش را بازی میکند، کسی عامدانه راه مرا سد نمیکند. من هرچقدر هم خوب باشم، بعضیها برخورد نامناسبی با من خواهند داشت و گاهی مورد بیانصافی قرار خواهم گرفت.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
رمانها و حتی آهنگهای سنتی دربارهٔ روان آدمی به ما آگاهی میبخشند.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
انگیزهٔ زندگیات چیست؟
«باورهای تو، تو را فرد بهتری نمیکنند،
چیزی که تعیین میکند تو فرد بهتری شدهای،
چگونگی رفتار توست.»
ـ سوخراج دیلون
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
هرقدر تو تلاش کنی انسان خوبی به نظر برسی، تلاش کن. برخی افراد تو را دارای نقص و نامناسب خواهند دانست. این یکی از مهمترین درسهای زندگی است که من خودم تجربه کرده و آموختهام. همیشه فکر میکردم تلاش من تعیینکنندهٔ این است که انسانها چه شناختی از من داشته باشند، اما تعدادی از انسانها اگر من اشتباهی هم بکنم، همچنان مرا دوست دارند و تعدادی از آنها هرقدر هم من فردی کامل باشم، باز از من متنفر خواهند بود. از زمانیکه این را درک کردهام، برای توسعه دادن نقشهٔ زندگی خودم تلاش میکنم.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
وقتی هرچیزی را با دقت زیادی مورد مشاهده قرار بدهیم، دربارهٔ زندگی و دنیا اطلاعات بسیاری بهدست میآوریم.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
هر انسانی که قدم به زندگیام میگذارد، هراتفاقی که رخ میدهد، حاوی یک پیام است، بهشرطیکه تو یاد بگیری آن پیام را بخوانی.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
آگاهیهای زندگی همیشه در مقابل چشمانمان قرار دارند، اما ما متوجه آنها نمیشویم. آگاهیای که به آن پی برده بودم، از این قرار بود: هرکسی که وارد زندگیام میشود، مرا میرنجاند و هرکسی که شادم میکند، معنایی برای من دارد. در طول زمانیکه انسانها در زندگیام حضور دارند، در تلاشاند چیزی به من بیاموزند و خودشان هم متوجه آن نبودهاند.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
«از اینکه با دیدن تکهای کوچک از زندگیتان دربارهٔ کلیت آن تصمیم بگیرید، اجتناب کنید. اگر تصمیم بگیرید، مانع فکر کردن ذهنتان و رشد آن خواهید شد. حال آنکه چرخش ایام هرگز از کار نمیایستد. راهی که به پایان برسد، راهی دیگر گشوده میشود. دری که بسته شود، دری دیگر گشوده میشود.»
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
در مقابل انسانهایی که ارزشی برای تو قائل نیستند و تلاشی برای تو نمیکنند، باارزشترین داشتههایت را ارائه میکنی. این دادوستدی مفید نخواهد بود. بدی ماجرا این است که اگر این کار را بهصورت مداوم انجام میدهی، این شکایت دائمی به تو آسیب میزند و تا جایی پیش میرود که با ورشکستگی عاطفی روبهرو شوی. اگر از جنبهٔ روانی دچار ورشکستگی شوی، باعث بروز اختلالات روانی در تو میشود. اگر برای کسی که هیچکاری برای تو نمیکند، تلاش زیادی میکنی، در مسیر نابود کردن زندگیات گامهای درستی برمیداری.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
نباید چیزهایی را که نمیتوانی تغییرشان بدهی، شرطی لازم برای شادیات قلمداد کنی. باید تمرکزت را روی نقاط قوتت بکشانی.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
اما دنیا وعدهٔ چیزهای خوب یا بد را به ما نداده است، فقط در این دنیا رخدادهایی برایمان پیش میآیند و ما به آنها معنا میدهیم. انسانهایی که دائماً انتظار خوبی دارند، زمانیکه اتفاق بدی برایشان رخ بدهد، بیشتر از دیگر افراد میرنجند، چرا که علاوه بر رنج آن رویداد بد، از طرفی تصوراتشان هم نقش بر آب شده است؛ زیرا باور داشتند که نباید چنین مسئلهای رخ میداد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
بگذار انسانها هرچه میخواهند، دربارهٔ تو بگویند. مجبور نیستی خودت را برای همه اثبات کنی.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
گاهی بدون هیچ دلیلی کسی را دوست میداری و گاهی بیدلیل از کسی متنفر میشوی. در چنین مواقعی خواهی دید که انسانها دربارهٔ تو فکرهای نامناسبی خواهند کرد، از رفتارهایت برداشت بدی میکنند و برچسب احمق و دستوپا چلفتی بودن و بیارزشی به تو خواهند زد، اما اگر بخواهی به هرکسی که دربارهٔ تو چیزی منفی میگوید، پاسخ بدهی و تلاش کنی خودت را اثبات کنی، به این معناست که کارهای بسیاری پیشِ رو داری. این کار مانند این است که بخواهی با یک سطل دریا را خالی کنی. فکر میکنی میشود،
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
وقتی مسائل را به حال خودشان رها میکنی، به خودیِخود حل میشوند؟ اگر کمی با جزئیات نگاه کنیم، بهوضوح درخواهیم یافت که با گمان کنترل کردن امور، خود را فریب دادهایم. سخت گرفتن چیزی در زندگیات با توجه به جریان زندگی جز آسیب زدن به دستت تأثیر دیگری بر تو نخواهد داشت. اگر باور داری هرکاری را که از دستت برمیآمده، انجام دادهای، کافی است. بعضی چیزها رخ خواهند داد و بعضی نه. بعضی تو را خوشحال و بعضی ناراحت خواهند کرد. اینها نه بهخاطر اینکه تلاش نکردی کنترلشان کنی، بهوجود آمدهاند، بلکه اگر تلاش هم میکردی، نتیجه همان میشد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
«تو هرقدر هم انسان خوبی باشی، باش. انسانهای دیگر اجباری برای دوست داشتن تو ندارند.
این موضوع دربارهٔ دیگران هم صدق میکند.
تو هم مجبور به دوست داشتن هیچکس نیستی.
وقتی آدمی اینطور فکر میکند، احساس بهتری دارد.»
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
گاهی مفیدترین کاری که میتوانی در حق دیگران بکنی، این است که به حرفهایشان گوش بسپاری، بدون آنکه پیشنهادی دربارهٔ شرایط دشواری که در آن قرار گرفتهاند، بدهی.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
این جمله را در زندگیام بسیار به کار میبرم: «اتفاق افتاد، حالا چهکار میتوانم بکنم؟» خصوصاً زمانی که به مسئلهای برمیخورم که عبور از آن برایم دشوار است، این سؤال را از خودم میپرسم. اگر ذهنم را بهسوی اینکه چه کارهایی میتوانم بکنم، سوق ندهم، به چاه پشیمانی و خشم میافتد. متوجه این مسئله بودن و آموختن اینکه چطور ذهن خود را به سمتوسویی که قابل کنترل است، بکشانیم، یکی از شرایط ضروری برای شاد بودن است.
احسان رضاپور
حجم
۶۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۶۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۶۹,۹۰۰
۲۰,۹۷۰۷۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد