بریدههایی از کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
۴٫۲
(۱۹۱)
سا دست مامان را نوازش میکند. مامان دست او را میگیرد.
«عزیز دلم، میدونم من مامان خیلی خوبی نیستم.»
السا پیشانیاش را روی پیشانی مامان میگذارد.
«لازم نیست همه عالی باشن، مامان.»
کاربر ۴۰۸۲۸۷۱
و ناشناختهها همیشه ترسناکترینها هستند،
کاربر ۴۰۸۲۸۷۱
«وقتی پای ترس وسط میآد، واقعیت در برابر تخیل هیچ قدرتی نداره.
ghazal
السا بچهای است که خیلی زود یاد گرفت اگر میخواهد در زندگی پیشرفت کند و به جایی برسد، باید موسیقی متن زندگیاش را خودش انتخاب کند.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
هر بار مامان و مامانبزرگ جروبحث میکنند السا صدای دستگاه را بالا میبَرد و وانمود میکند مامان و مامانبزرگ هنرپیشههای یک فیلم صامت هستند. السا بچهای است که خیلی زود یاد گرفت اگر میخواهد در زندگی پیشرفت کند و به جایی برسد، باید موسیقی متن زندگیاش را خودش انتخاب کند.
キラキラ
«از کسی که همهچی داره چی گیرت اومد؟»
امیرمحمد قرائی
دلش میخواهد همۀ اینها را برای آلف زار بزند، ولی میداند او در هر حال متوجه نخواهد شد، چون وقتی هشت ساله هستی هیچکس باورت نمیکند.
groad
السا با خودش فکر میکند حتی اگر کسانی که دوستشان دارد قبلاً آدمهای مزخرفی بوده باشند، باید یاد بگیرد همچنان آنها را دوست داشته باشد. اگر همۀ آنهایی را که در گذشته مزخرف بودهاند از زندگیات کنار بگذاری، خیلی زود دیگر هیچ آدمی باقی نمیمانَد. السا حدس میزند پیام اخلاقی این قصه همین است. قصههای کریسمس همیشه یک پیام اخلاقی دارند.
mansore
بزرگ شو و متفاوت باش و نگذار کسی بهت بگوید نباید متفاوت باشی، چون همۀ ابرقهرمانها متفاوت هستند.
زهرا رحیمی
مامانبزرگ میگوید آدمهای کندذهن همیشه تیزهوشها را به مشکلات تمرکزی متهم میکنند. «احمقها نمیفهمن که باهوشها خیلی قبلتر از اونکه اینها روی یه مسئله فکر کنن اون مسئله رو حل کردن و رفتن سروقت بعدی. همینه که احمقها همیشه اینقدر ترسو و پرخاشگر هستن، چون هیچچیزی بیشتر از یه دختر باهوش احمقها رو نمیترسونه.»
زهرا رحیمی
مامانبزرگ از اینکه مردم بگویند دروغ به هم بافته یا چیزی را خودش سرهم کرده بدش میآید، و به مامان یادآوری میکند که بهتر است بهجای سرهم کردن و دروغ بافتن، از یک ترکیب جایگزین که کمتر تحقیرآمیز باشد، یعنی «به چالش کشیدن واقعیت»، استفاده کند.
زهرا رحیمی
مامانبزرگ میگفت نکتۀ اصلی زندگی این است که هیچکس صددرصد نکبت نیست و در عین حال همه نکبت هستند. بخش سخت زندگی آنجا است که باید تلاش کنیم تا جایی که میشود از نکبت بودن فاصله بگیریم.
HANNAH
«با هیولاها درگیر نشو، وگرنه خودت تبدیل به یکی از اونها میشی. اگر برای مدت طولانی به یه گودال نگاه کنی، گودال هم به تو نگاه میکنه.»
HANNAH
«ما میخواهیم دوست داشته شویم؛ اگرنه، مورد تحسین قرار بگیریم؛ اگرنه، ازمان بترسند؛ اگرنه، مورد نفرت و تحقیر واقع شویم. ما به هر قیمتی میخواهیم حسی را در دیگران برانگیزیم. روح ما از تهی بودن گریزان است؛ و به هر بهایی طالب ارتباط با دیگران است.»
reihane
بزرگترین نیروی مرگ این نیست که میتواند آدمها را بمیراند، بزرگترین نیرویش این است که میتواند کاری کند زندهها آرزوی مرگ کنند.
کاربر mim_ alf
اگر از کسی که تو وجودش تنفر داره متنفر باشی، این خطر هست که شبیه همون آدم بشی.
socio path
«اگر نتونی از شر خاطرههای بد خلاص بشی، مجبوری اونها را با چیزهای شیرینیتر بپوشونی.»
mahana golshahi
«اگر نتونی از شر خاطرههای بد خلاص بشی، مجبوری اونها را با چیزهای شیرینیتر بپوشونی.»
Ana
«کمک کردن به کسی که خودش نمیخواد به خودش کمک کنه کار سختیه.»
غزل
مامان میگوید حالا که السا یک خواهر بزرگ است باید یادش بماند خواهربزرگها همیشه برای خواهر و برادرهای کوچکترشان حکم الگو را دارند. و این نیروی بزرگی است. یک نیروی خیلی بزرگ.
و همۀ نیروهای بزرگ با خودشان مسئولیت میآورند.
(:Ne´gar:)
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان