بریدههایی از کتاب بریت ماری اینجا بود
۴٫۱
(۳۷۵)
وقتی اون بالا وایستادی و پایین رو نگاه میکنی، فقط یه لحظه واسه پریدن خودت رو آماده حس میکنی. اگه این کار رو کردی، اون وقت جرئتش رو داری. اما اگه اون لحظه رد بشه و منتظر بشی تا دوباره سراغت بیاد، هیچوقت جرئتش رو پیدا نمیکنی و نمیپری.
هانیه
آدم شاید شرایطی را که در آن است خودش انتخاب نکند، اما در اینکه در این شرایط چه رفتاری نشان بدهد حق انتخاب دارد.
محمد جواد
وقتی آدم الکل مصرف میکنه، سیستم ایمنی بدنش ضعیف میشه، واسه همینه که سرما خوردم.»
محمد جواد
همین خودش بهتنهایی کافی بود که شک کند، چون اگر آدم اینقدر سرحال از خواب بیدار بشود حتماً شری در راه است.
محمد جواد
زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد. بریتماری دیگر نمیداند کدامیک را دارد، ایمان یا امید. شاید هم هیچکدام.
مژده
کسی نمیتواند سبک بریتماری را در دیدن دنیا تغییر بدهد. موضع بریتماری در برابر دنیا تغییرناپذیر است.
مژده
آدم شاید شرایطی را که در آن است خودش انتخاب نکند، اما در اینکه در این شرایط چه رفتاری نشان بدهد حق انتخاب دارد.
h hoseini
عشق چیست جز دوست داشتن کسانی که دوستمان دارند حتی وقتی که لیاقتش را ندارند؟
Hossein shiravand
وقتی کسی را در لحظهای که بیش از همیشه به تو احتیاج دارد ترک بکنی، آن وقت عشق چه ارزشی دارد؟
Hossein shiravand
یک روز صبح از خواب بیدار شد و فهمید که تاریخ انقضای آرزوهایش خیلی وقت پیش گذشته است.
Hossein shiravand
یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی روزهایی که پشتسر گذاشتهای بیشتر از روزهای جلوِ رویت است، و نمیفهمی چطور اینقدر زود گذشت.
خجسته
«یهبار بهتون گفتم دوستداشتن فوتبال یه چیز غریزیه. اگه یه توپی جلوِ پاتون توی خیابون قِل بخوره، شوتش میکنین. به همون دلیلی که آدمها عاشق میشن به همون دلیل هم فوتبال رو دوست دارن. چون نمیتونی ازش فرار بکنی.»
شکوفا
فوتبال بازی عجیبوغریبی است، چون از کسی نمیخواهد که دوستش داشته باشد. خودبهخود این دوست داشتن را میطلبد.
شکوفا
چند سال به سالهای طولانی تبدیل شد و سالهای طولانی به کل عمر.
M.T.J
بعد، از خستگی خوابش میبرد، بدون اینکه خوابی ببیند، چون نمیداند باید آرزوهای چه کسی را در خواب ببیند.
kimia khoshroo
بعضی وقتها راحتترین کار این است که آدم فقط زندگی کند، بدون اینکه خودش را بشناسد، بدون اینکه بداند به کجا میرود، همین بس که میداند کجاست.
kimia khoshroo
شور نوعی احساس کودکانه است؛ بکر و دستنخورده. اکتسابی نیست؛ غریزی است، برای همین آدم را درگیر میکند. منقلب میکند. مثل موجی آدم را سوار بر خود میکند و به دوردستها میبرد. بقیۀ احساسات زمینی هستند، اما شورْ آسمانی است.
برای همین شور خیلی ارزشمند است، نه برای اینکه چیزی به ما میدهد، برای اینکه ما به خاطرش خطر میکنیم. برایمان شأن میآورد.
فاطمه
چون وقتی آدم خودش را در سکوت غرق کند، آن وقت نمیفهمد که بقیه او را میبینند یا نه. زمستان هم فصل ساکتی است، چون سرما آدمها را خانهنشین و دنیا را بیصدا میکند.
فاطمه
«میدونم، بریت، میدونم. تو کسی رو قضاوت نمیکنی. من رو هم مثل بقیۀ آدمها میبینی که برحسب تصادف رو ویلچر نشسته نه اینکه من رو یه ویلچر ببینی که توش یه آدم نشسته.»
Moonlight
بعضی وقتها راحتترین کار این است که آدم فقط زندگی کند، بدون اینکه خودش را بشناسد، بدون اینکه بداند به کجا میرود، همین بس که میداند کجاست.
Moonlight
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان