. خروشچف استالینیستی بود که قصد «استالینزدایی» داشت، نه «استالینیسمزدایی».
مهران
شاید بتوان گفت که ناکامی اصلی خروشچف ناشی از این واقعیت بود که اقدامات دموکراتیک و دمکراتیزه کردن به سطح کل جامعه و مردم عادی گسترش نیافت و عمدتاً به اصلاحاتی در محدودهٔ حزب کمونیست و روشنفکران ـ آن هم با پیگیری کامل ـ باقی ماند. البته این تصور که خروشچف میتوانست جز آن کند که کرد، نیز توهمی بیش نیست. خروشچف استالینیستی بود که قصد «استالینزدایی» داشت، نه «استالینیسمزدایی».
مهران
بنابراین کلیت انقلاب مجارستان و خواستهای آن را میتوان در عبارات زیر خلاصه کرد:
«آنچه انقلاب را به پیش میبرد چیزی نبود جز نیروی نابی که از دورن تمامی یک ملت متحد در عمل ناشی میشد، ملتی که به طور دقیق میدانست چه میخواهد و نیازی نداشت که خواستاش را به گونهای پیچیده و غامض بیان کند.
نیروی نظامی روسی میبایستی فوراً از کشور خارج شوند، انتخابات آزاد برگزار شود و دولت جدید شکل گیرد. اکنون دیگر موضوع بحث نه شیوهٔ به کارگیری انواع آزادی از قبیل آزادی عقاید و افکار، آزادی اجتماعات، آزادی عمل و انتخاب، بلکه فقط و فقط تثبیت و یافتن نهادهای سیاسی برای آزادی بود...»
مهران