بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب افسانه عادی بودن | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب افسانه عادی بودن

بریده‌هایی از کتاب افسانه عادی بودن

امتیاز:
۲.۸از ۱۰۳ رأی
۲٫۸
(۱۰۳)
همیشه می‌بایست خودم را فراتر از کسی نشان می‌دادم که عملاً هستم.
rozhinism
این غصه‌ای بود که کل بدنش را گرفت و شروع به واکنش کرد.
rozhinism
«پیش دکترهای زیادی رفتم، ولی هرگز پاسخی دریافت نکردم. کاری جز ادامه‌دادن نداشتم. آدم بعد از یک مدت به داشتن این‌همه علامت بیماری عادت می‌کند. به خودت می‌گویی فراموشش کن. ادامه بده. وقتی چند وقت می‌گذرد، از خودت می‌پرسی چه خبر است و می‌خواهی بدانی داری دیوانه می‌شوی یا نه.»
rozhinism
«درد همه‌جا بود. کل بدنم را در خودش غرق کرده بود.»
rozhinism
بارها پیش آمده در حالتی که حالم بد بوده تظاهر کردم حالم خوب است. ـ ونوس ویلیامز
rozhinism
عواملی همچون فقر، نژادپرستی و بلایای شهری تأثیری مستقیم در عملکرد مولکولی و ژنتیکی ما دارند.
rozhinism
تأثیرات مرگ‌آور روابط بین‌فردی معیوب کاملاً قابل‌قیاس با عوامل پُرخطری همچون استعمال دخانیت و الکل است. حتی آن را می‌شود تا پای خطرهایی کشید که بر اثر بی‌فعالیتی فیزیکی و فربهی ایجاد می‌شود.
rozhinism
پزشکی مُدرن تمرکز خود را بر اندام‌های منفرد و فرایندهای داخلی آن‌ها می‌گذارد. این اشتباه نیست، اما چیزی حیاتی را نادیده می‌گیرد: تأثیر مؤثر محیط‌های طبیعی، اجتماعی، روانی و عاطفی‌ای که در آن‌ها زندگی می‌کنیم. زیستِ ما خود چیزی است بین‌فردی.
rozhinism
هر اتمی که متعلق به من است به همان میزان به تو هم تعلق دارد. ـ والت ویتمن، شعر «آوازی برای خودم» از کتاب برگ‌های علف
rozhinism
ذهنِ «غیرمادی» و «لایهٔ فیزیکی‌اش»، که مغز و تن می‌شود، در حرکتی رقصان مداوم با هم هستند، به هم نزدیک‌اند و رابطه‌ای پیچیده با هم دارند.
rozhinism
کاندنس پِرت ذهن را همچون چیزی تصور کرده بود که در جریان ناخودآگاه اطلاعات درگیر است و «در میان سلول‌ها و اندام‌ها و سیستم‌های تن [حرکت می‌کند]... و رخدادش در پایین‌تر از سطح هوشیاری است.» از این‌رو، او اضافه می‌کند: «ذهنی را که همچون چیزی غیرمادی تجربه می‌کنیم عملاً لایه‌ای فیزیکی دارد که هم تَن است هم مغز.» منظور پرت از «غیرمادی» استفادهٔ معمولی که از کلمه می‌شود نیست؛ یعنی چیزی نیست که بی‌اهمیت یا بیخود باشد، بلکه برعکس، ذهن این‌جا برخلاف مغز یک چیزِ مادی نیست: نمی‌توانیم آن را به دست بگیریم، آن را در لولهٔ آزمایشگاه یا ظرف کشت میکروب بگذاریم یا حتی مستقیماً آن را «ببینیم». هرچند تأثیرات و پیامدهای آن بی‌شک مادی است.
rozhinism
افراد شاغل در رشتهٔ پزشکی تلاش چندانی نمی‌کنند تا آدم‌ها را تشویق کنند که به حس ششم خودشان اعتماد کنند، حتی گاهی در مقابل این کار مقاومت هم می‌کنند. این تشویق انجام‌نشده هم‌سو با ترکیبِ علایمی است که از ذهن و تَن به فرد داده می‌شود.
rozhinism
مهم نیست ذهن ما چقدر کارکشته است؛ واقعیت این است که خوب یا بد محتوای اصلی آن تأثیر بسزایی در تن‌های ما می‌گذارد ـ افکار ما، باورهای خودآگاه یا ناخودآگاه ما، احساسی که داریم یا خودداری‌کردن از احساس.
rozhinism
استرس عاطفی در بیماری و سلامت از موقعیت فیزیکی تن‌های ما جدانشدنی است.
rozhinism
تنتان آخرین جایی است که می‌خواهید در آن حضور داشته باشید. درنتیجه، در ذهنتان شروع به زندگی می‌کنید.
rozhinism
علایم بیماری ممتد را بررسی کنید؛ مثلاً خستگی یا سردردی که ممتد است یا دل و رودهٔ به‌هم‌ریخته یا دردِ پشت کمرِ نزدیک باسن. بعد از خودتان بپرسید این اخطار کدام «نهٔ نگفتهٔ من است. البته این نیازمند مکثی طولانی است؛ مکثی که ازطریق آن می‌توانید نشانه‌ها را معین کنید
Azade
«اگر از اِعمال خودم در زندگی ناتوان باشم، چه چیزی را از دست می‌دهم؟» جواب محتملی که می‌توانم بدهم این است: خوشی، لذت، خودانگیختی، میل جنسی [لِبیدو]، احترام به خود، فرصت برای رشد و ماجراجویی و چیزهایی دیگر.
Azade
شما جلوِ «نه» گفتن خود را گرفته‌اید: خواسته‌اید نزدیکی با کسی را که برایتان اهمیت دارد حفظ کنید. عملاً آزردگی باعث دوری شما از فرد می‌شود، چرا که عشق شما به آن فرد را آلوده می‌کند. آن‌ها هم عقب‌نشینی عاطفی‌ای را که عاملش آزردگی است احساس می‌کنند
Azade
فایده ندارد به دیگران اشاره کنیم و بگوییم آن‌ها از ما ترومازده‌ترند، چرا که هیچ رنجی را نمی‌توان با رنج دیگر مقایسه کرد. درست هم نیست تا از ترومای خودمان برای بالاتر قراردادن خود از دیگران استفاده بکنیم. نباید بگوییم: «تو دردی را که من کشیدم نکشیده‌ای.» درست نیست وقتی رفتاری ویرانگر داریم آن را چماقی کنیم تا بر عزای مشروع دیگران بزنیم. هرکدام از ما زخم‌هایی به سبک‌وسیاق خودمان داریم؛ نه معنا دارد و نه ارزش که آن‌ها را برای ارزیابی خودمان در مقایسه با دیگران استفاده کنیم.
rozhinism
معمولاً غرولند می‌کنم: «مشکلم این است که با یکی ازدواج کرده‌ام که درکم می‌کند.» نیمی از این حرفم شوخی است. البته که بهترین اتفاق برایم ازدواج با کسی است که مرزهای سالمی با او دارم. کسی که من را همانی که هستم می‌بیند و دیگر تحمل بار سنگین سفرهای بی‌برنامه و طولانی‌ام به گذشته‌ای دور را ندارد.
rozhinism

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۶۰۲ صفحه

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۶۰۲ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰
۵۰%
تومان