بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پاییز آمد | طاقچه
کتاب پاییز آمد اثر گلستان جعفریان

بریده‌هایی از کتاب پاییز آمد

۴٫۶
(۹)
مسئول رده بالا اگر می‌دید استکانی در آبدارخانه کثیف است، آستین بالا می‌زد و ظرف می‌شست. نگاه از بالا اصلاً وجود نداشت.
eftekharian
وقتی عاشق هستی، می‌توانی بدون آب و غذا روزها زندگی کنی. فقط به هوا احتیاج داری و من هوایی را تنفس می‌کردم که احمد در نزدیک‌ترین فاصله به من، همان هوا را تنفس می‌کرد.
eftekharian
مامان لعیا همان‌طور که خیره نگاه می‌کرد، گفت: «آهان خودت کم از دست یک روح بزرگ می‌کشی، می‌خواهی یک دختر دیگر را هم گرفتار کنی!»
moonlight
شعر هستی بودن و کوشیدن رفتن و پیوستن از کژی بگسستن جان فدا کردن در راه حق است.
تهمینه
زیر لب گفتم: «قامت پسر خوبی است. پاک، نجیب، مهربان باید به فکر باشم و دختر خوبی را برایش پیدا کنم. دختری که روح بزرگ او را درک کند.»
moonlight

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
۶۷,۲۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد