بهترین دولت جایی است که انسانها در هماهنگی با یکدیگر زندگی میکنند و قوانین شکسته نمیشوند؛ زیرا مشخص است که شورشها، جنگها، و اهانت به یا تخلف از قوانین باید بیشتر به کاستی در سازماندهیِ دولت نسبت داده شوند تا به ضعفِ اتباع.
محمد
هرچه انسان بیشتر بترسد، قدرتِ کمتر و در نتیجه حقِ کمتری دارد.
محمد
آزادیِ روح یا نیرومندیِ ذهنْ فضیلتِ شهروندان است اما فضیلتِ دولت امنیتِ آن است.
ali73
واقعیت این است که آنها انسانها را نه آنطور که هستند بل آنطور که خودشان دوست دارند، میفهمند. در نتیجه، اغلب آنها دست به نوشتن هجویه بردهاند و نه اخلاق؛ و هرگز نظریهای سیاسی را که بتواند واجد کاربردی عملی باشد از کار درنیاوردهاند بلکه نظریهشان صرفاً در مرزهای وهم مستقر میشود یا تنها میتواند به دردِ آرمانشهر یا دورانِ طلاییِ شاعران بخورد، آنجا که طبیعتاً هیچ نیازی به نظریۀ سیاسی حس نمیشود.
Omid
فیلسوفان شورهایی را که بر ما غلبه میکنند، مفسدههایی میدانند که انسان بهواسطۀ قصور خویش در دام آنها گرفتار میشود.
پس این عادت فیلسوفان است که شورها را به سُخره بگیرند، غرولند کنند، خوارشان بشمارند، یا اگر بخواهند غیورتر از بقیه به نظر برسند، از آنها ابراز انزجار کنند.
Omid