بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست | طاقچه
تصویر جلد کتاب اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست

بریده‌هایی از کتاب اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست

۳٫۲
(۵)
وقتی آدم‌ها به خیطی می‌خورند، بدجوری یاد خدا می‌افتند.
golbaf184
بیمارستان‌ها، زندان‌ها و نشمه‌ها: این‌ها دانشگاه‌های زندگی‌اند. من که چندین مدرک گرفته‌ام. می‌توانید استاد صدایم کنید!
amirata
دوباره آن دکترهای پرستارکُش دور هم جمع شدند، دورهمی مردهایی که خانه‌هاشان بزرگ بود و وقت داشتند بخندند و کتاب بخوانند و به تئاتر بروند و نقاشی بخرند و فراموش کنند چطور فکر کنند، فراموش کنند چطور چیزی را احساس کنند.
amirata
بیمارستان‌ها، زندان‌ها و نشمه‌ها: این‌ها دانشگاه‌های زندگی‌اند. من که چندین مدرک گرفته‌ام. می‌توانید استاد صدایم کنید!
amirata

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۳,۰۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد