بریدههایی از کتاب خوب کردی رفتی آرتور رمبو
۴٫۹
(۷)
رمبو از آدمهایی بود که هرگز از بودن خود خشنود نیستند، به گونهای که انگار محکوم به زندگی شدهاند.
YaSaMaN
اولین آموزش برای فردی که میخواهد شاعر باشد، آگاهی خاص از وجود خودش به صورتِ کامل است. باید روحِ خود را بجوید، آن را بررسی و دستکاری کند. باید روح خود را آموزشدهد و به محض اینکه روح خود را شناخت باید آن را پرورش دهد. به نظر کارِ سادهای میرسد. در هر مغزی یکجور گسترش طبیعی انجام میگیرد.
Saeed Zeynali
اولین آموزش برای فردی که میخواهد شاعر باشد، آگاهی خاص از وجود خودش به صورتِ کامل است. باید روحِ خود را بجوید، آن را بررسی و دستکاری کند. باید روح خود را آموزشدهد و به محض اینکه روح خود را شناخت باید آن را پرورش دهد. به نظر کارِ سادهای میرسد. در هر مغزی یکجور گسترش طبیعی انجام میگیرد.
Saeed Zeynali
چهقدر این آدمهای خودبین که ادعای نویسندگی دارند زیادند؛ آدمهای دیگری هم هستند که پیشرفتهای فکری را به خودشان نسبت میدهند! لازمۀ این کار این است که روح را هیولاوار کنی، مثل بچهدزدها ( کومپراشیکوها) بله! مردی را تصور کنید که روی صورتش تخمهای زگیل میکارد و پرورششان میدهد.
Saeed Zeynali
اولین آموزش برای فردی که میخواهد شاعر باشد، آگاهی خاص از وجود خودش به صورتِ کامل است. باید روحِ خود را بجوید، آن را بررسی و دستکاری کند. باید روح خود را آموزشدهد و به محض اینکه روح خود را شناخت باید آن را پرورش دهد. به نظر کارِ سادهای میرسد. در هر مغزی یکجور گسترش طبیعی انجام میگیرد.
Saeed Zeynali
شکنجهای وصفنشدنی که او با همۀ ایمان و با تمامِ قدرتِ اَبَرانسانیاش به آن نیاز دارد تا در میانِ همۀ مردم به بزرگترین بیمار، بزرگترین قاتل، بزرگترین ملعون و بزرگترین دانشمند تبدیلشود؛ چون او به امر ناشناخته رسیده، چون روحش را پرورش داده - همان روحی که بیش از هر کسِ دیگری آن را غنی کرده. او به امرِ ناشناخته میرسد و وقتی هراسان بالاخره قدرتِ درک و دیدِ خود را ازدست داد، آنها را به چشم میبیند! حتی اگر در جریان این جهش بهوسیلۀ چیزهای باورنکردنی و بینام سَقط شود: کارگران وحشتناک دیگری از راه میرسند. آنها در همان افقی کارِ خود را شروع میکنند که دیگری در برابرش از پا درآمده.
Saeed Zeynali
شکنجهای وصفنشدنی که او با همۀ ایمان و با تمامِ قدرتِ اَبَرانسانیاش به آن نیاز دارد تا در میانِ همۀ مردم به بزرگترین بیمار، بزرگترین قاتل، بزرگترین ملعون و بزرگترین دانشمند تبدیلشود؛ چون او به امر ناشناخته رسیده، چون روحش را پرورش داده - همان روحی که بیش از هر کسِ دیگری آن را غنی کرده. او به امرِ ناشناخته میرسد و وقتی هراسان بالاخره قدرتِ درک و دیدِ خود را ازدست داد، آنها را به چشم میبیند! حتی اگر در جریان این جهش بهوسیلۀ چیزهای باورنکردنی و بینام سَقط شود: کارگران وحشتناک دیگری از راه میرسند. آنها در همان افقی کارِ خود را شروع میکنند که دیگری در برابرش از پا درآمده.
Saeed Zeynali
بنابراین شاعر بهراستی دزدِ آتش است. او در برابر بشریت و حتی حیوانات متعهد است. باید دیگران را وادارد که آفریدههای ذهنیاش را احساسکنند، لمسکنند و بشنوند؛ اگر چیزی که از جهانِ خودش به همراه میآورد شکلی دارد، بدان شکل میدهد؛ اگر بیشکل است، به همان صورتِ بیشکل آن را عرضه میکند.
Saeed Zeynali
من میگویم باید غیببین بود، باید غیببین شد! شاعر باید بهوسیلۀ نابهسامانی طولانی و فراوان و منطقی همۀ حواس، بتواند خود را غیببین کند. با انواعِ عشقها، رنجها و دیوانگی خود را بجوید. با هر زهری خود را بیازماید تا فقط عصارهاش را در خود نگهدارد.
Saeed Zeynali
چهقدر این آدمهای خودبین که ادعای نویسندگی دارند زیادند؛ آدمهای دیگری هم هستند که پیشرفتهای فکری را به خودشان نسبت میدهند! لازمۀ این کار این است که روح را هیولاوار کنی، مثل بچهدزدها ( کومپراشیکوها) بله! مردی را تصور کنید که روی صورتش تخمهای زگیل میکارد و پرورششان میدهد.
Saeed Zeynali
باید عمیقاً درککنی که من قطعاً باید میرفتم؛ چون این زندگی خشن و همه صحنههای بیمعنیاش درست مثلِ فانتزی تو دیگر نتوانستند جلوِ گموگورشدنم را بگیرند!
Atefeh
حجم
۱۴۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
حجم
۱۴۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان