بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تاریخ بیداری ایرانیان (جلد ۱) | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تاریخ بیداری ایرانیان (جلد ۱)

بریده‌هایی از کتاب تاریخ بیداری ایرانیان (جلد ۱)

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۴.۳از ۱۱ رأی
۴٫۳
(۱۱)
اسعدپاشا و قاضی گفتند: صواب آن است که همراهان میرزاتقی‌خان جامه رومی پوشند و از میان شهر عبور کنند تا مبادا دیگر باره مردم برشورند و ایشان را آسیبی رسانند. میرزاتقی‌خان وزیر نظام گفت من هرگز نام ایران به ننگ آلوده نمی‌کنم و با جامه عثمانی به بهشت جاودانی نمی‌روم.
صادق
«... از خواجه نظام‌الملک وزیر مشهور معروف سلاجقه و صاحب بن عباد وزیر مشهور و معروف دیالمه و پرنس بیسمارک و لرد پالرستون، وریشیلیو وزیر لویی سیزدهم فرانسه، و پرنس کارچه کف روس، به حق حق به مراتب با عرضه‌تر و بهتر بود...» در صفحه ۳۱۴ نیز می‌نویسد: میرزاتقی خان امیرنظام در اوایل دولت، مدرسه برپا کرد و ترتیب قشون داد در شهرها قراولخانه‌ها ساخت چاپارخانه دایر نمود روزنامه راه انداخت و سرش را بیچاره در این راه داد.
صادق
یکی از دانشمندان انگلیس تاریخ قاجاریه را به زبان انگلیسی نوشته و طبع کرده، در آن کتاب می‌نویسد: آن‌ها که امثال قیصر و شارلمان و ناپلئون را وسایلی می‌دانند که خداوند عالم برای ارایه طرق سعادت میان اقوام و ملل می‌فرستد درباره امیر نظام چه خواهند گفت که به‌این زودی حکم تقدیر در هلاک او صادر شد و نگذاشت مقاصد خود را انجام دهد و حال آن‌که یقینا از همان اشخاص محسوب می‌شود و ملتی را خوشبخت و آسوده می‌نمود. افسوس که «خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود» .
صادق
رییس اسلامیان که به مراحل از حدود ایران بیرون است، رفع و ابطال این عمل را در این دیده که مسلمانان را از استعمال دخانیات ممتنع دارد، در این مقام برآمده دو کلمه در خصوص منع مسلمانان از این عمل نوشت و فرستاد و این نوشته به محض اشتهار این یک دو کلمه نوشته، تمامی مسلمانان با این‌که هنوز صحت و صدق این نوشته بر اکثر و اغلب محقق نشده بود، تنها به احتمال این‌که شاید صحیح باشد این چنین عادت پانصد ساله را یک دفعه چنان‌که می‌بینند بالمره متارکه نمودند.
صادق
جناب آقا سیدمحمدرضا فرمود: اگر این حکم را دولت داده است که باید به امضای ملت باشد و اگر شخص شاه داده است که.... حقی نداشته و ندارد.
صادق
امین‌السلطان جان مطلب را اظهار نمود که آقایان بی‌پرده می‌گویم اعلیحضرت شاهنشاهی صریحا فرموده‌اند: تغییر و تبدیل این امتیازنامه از هیچ رو دولت را ممکن نتواند بود. این معنی محال و ممتنع است. شما از این معنی قطع نظر نموده فکر دیگر بکنید. علماء نیز در کمال صفا گفتند ما هم بی‌پرده می‌گوییم: حرام شریعت اسلام را از هیچ رو نمی‌توانیم حلال نمود. مساعدت با دولت در خصوص این امتیازنامه از ما نیز محال و ممتنع است.
صادق
به شرف عرض بندگان اعلیحضرت همایونی می‌رساند که حالت خلوص و دعاگویی کلیه دعاگویان خاصه دعاگو نسبت به سلطان اسلام، مداللّه‌ اظلاله علی رؤس الخواص و العوام، به مرتبه‌ای است که گوش از بیان و تجدیدش کر و اصم، و لسان از توصیفش الکن و ابکم است؛ و بنابراین مطلب، گذشته از آن‌که از مستقلات عقلیه بل از فطریات اولیه است نفوس مطلوب حضرت احدیت عز اسمه و منظور حضرت ختمی مرتبت صلی اللّه‌ علیه و آله و سلم است. چه سلطان اسلام حامی دین مبین و حافظ شریعت سیدالمرسلین و استقرار دولت و دوام سلطنتش موجب بقای امن و امان که اعظم نعمای الهیه است می‌باشد و بالضرورة نفس مبارکش مورد مراحم الهیه و مشمول حفظ و تأیید مکارم غیبیه خواهد بود
صادق
عجب خدمتی به ملت و مردم می‌کنید، هر کس هم که تریاک کش نبود حالا چپوق تریاک می‌کشد، قلیان چرس را عجب رواجی دادید، مرد که بی‌جهت قلیان را ترک نمی‌کند. لابد است برود یا تریاک بکشد یا چرس، یا هر نجاستی که گیرش بیاید سرقلیان بگذارد بکشد و دیوانه شود، ناخوش شود، بمیرد. حقیقة خیلی اسباب استسقاء شده والسلام.
صادق
آیا نمی‌دانید که کسی نمی‌تواند بر ضد دولت برخیزد؟ آیا نمی‌دانید که اگر خدا نکرده دولت نباشد یک نفر از شماها را همان بابی‌های تهران تنها گردن می‌زنند؟ آیا نمی‌دانید که اگر دولت نباشد زن و بچه شماها هر کدام به‌دست قزاق روسی و عسکر عثمانی و قشون انگلیس و افغان و ترکمان خواهد افتاد؟ حیف از شماست با علم و عقلی که دارید عقل خود را به‌دست چند نفر طلاب و اراذل و اجامر محله و شهر بدهید و به میل آن‌ها حرکت کنید.
صادق
مرحوم حاج شیخ‌هادی نجم‌آبادی هم در مجالس مذاکره حاضر نشد، لکن پیغام داد من استعمال دخانیات را مطلقا حرام می‌دانم، مخصوص به وقتی دون وقتی نیست و اگر بنای آقایان بر حرکت از تهران و مهاجرت به عتبات شد، اول کسی که ردا بر دوش کند و با پای پیاده مهاجرت نماید من می‌باشم.
صادق
از علماء تهران آقا سیدعبداللّه‌ بهبهانی تبعیت میرزای آشتیانی را ننمود، که اولاً من مقلد نیستم و مجتهدم و ثانیا این صورت حکم که نسبت به‌جناب میرزای شیرازی می‌دهند حکم است یا فتوی؟ اگر حکم است، که باید بین مدعی و مدعی علیه و در مقام ترافع باشد و اگر فتوی است که باید کلیت داشته باشد، و فتوا نسبت به مقلدین لازم‌العمل است، نه نسبت به مجتهد. باری جنابش با حضرات همراهی نفرمود.
صادق
بزرگان ایران از علماء و غیر هم بر معایب و وخامت این عمل واقف شدند که امروز دخانیات محدود شد. فردا نمک و روز دیگر هیزم و ذغال و آب و غیره، و به ازای آن مبالغی گرفته خواهد شد و صرف آبادی مملکت نخواهد شد، یا تفاوت مواجب فلان شاهزاده است، یا مدد معاش فلان آقازاده، یا خرج مسافرت فرنگ، یا نیاز خانم قشنگ
صادق
بالجمله روانه شدم و بر چیزی که زیاد متأسف بودم، فرقت ابوین و دوری احباب بود. (یقولون ان‌الموت صعب وانما مفارقة الاحباب باللّه‌ اصعب)
صادق
مدتی میرغضب در میان آن‌ها سرگردان بود تا عاقبت اول حاج شیخ روحی را و بعد میرزاآقاخان و آخر میرزا حسن خان را به قتل رسانید و به موجب حکم امین‌السلطان سرهای آن‌ها را پوست کنده و در آن‌ها آرد کرده به‌تهران نزد او فرستادند. و سیعلم الذین ظلموای منقلب ینقلبون.
صادق
بسا خاندان بزرگ که از ابواب سلطانی به نان شب محتاج گردید. مسافرت‌های اروپا به اندازه‌ای این پادشاه را مرعوب ساخت که هر خواهش نامشروعی را ادنی دول اروپا می‌نمود به اسم صلح پسندی تسلیم می‌کرد ـ از همه بیش‌تر مرعوب روس‌ها بود، بلکه در باط
کاربر ۲۰۶۲۱۵۱

حجم

۱۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۸۱۶ صفحه

حجم

۱۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۸۱۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد