بریده‌هایی از کتاب امسال تکرار نخواهد شد

«با اعتماد به‌نفس کامل به سمت رویاهایتان بروید. زندگی‌تان را آن‌طور که برای خودتان تجسم کرده‌اید، بسازید.» هنری دیوید تورو

در بین تمام طرز فکرهایی که ممکن است تجربه‌شان کرده باشید، یک طرز فکر وجود دارد که زندگی‌تان را به‌طورکلی تغییر می‌دهد. آن طرز فکر حق‌شناسی و سپاسگزاری است. توجه کردن به چیزهایی که دارید، گام مهمی به‌سمت رسیدن به اهداف‌تان است

«برای داشته‌هایتان شکرگزار باشید تا بیشتر به شما برسد. اگر مدام روی نداشته‌هایتان متمرکز شوید، هیچ وقت قانع نمی‌شوید.» اپرا وینفری

اگر این قدم را برندارید، ممکن است هیچ وقت نفهمید در مسیر اشتباه گام برمی‌دارید.

«دیوانگی این است که کاری را مدام انجام بدهیم و هر بار انتظار نتیجه متفاوتی داشته باشیم.» آلبرت اینشتین

چیزی که در زندگی‌ام یاد گرفته‌ام در همین چهار جمله کوتاه خلاصه می‌شود که «برنامه‌ریزی کن، اقدام کن، بازنگری کن و اصلاح کن.»

ذهن‌تان سعی می‌کند دنیای بیرونی شما را با چیزی که در دنیای درون‌تان وجود دارد، تطبیق دهد. وقتی ذهن‌تان را طوری تنظیم کنید که همواره به دنبال چیزهایی که می‌خواهید، باشد؛ همان‌ها موجودیت بیرونی می‌یابند و شما قادر خواهید بود آن‌ها را ببینید. در واقع هدف‌تان احتمالا اطراف شما وجود داشته است؛ اما ذهن و چشمان‌تان قادر به دیدن آن نیست.

«کسی که در زندگی‌اش "چرایی" برای انجام دادن دارد، می‌تواند از پس هر "چگونگی" برآید.» نیچه

تا زمانی که برای انجام کارهایتان به اندازه کافی چرا و دلیل محکم و قوی دارید، تمام چگونه و چطورها بی‌معنی هستند. تا زمانی که به اندازه کافی انگیزه دارید تا از مشکلات رها شوید، هر مسیر جدیدی، چه سخت و چه آسان، شما را به هدف‌تان برای زندگی بهتر خواهد رساند.

زمانی که دلیل‌تان به اندازه کافی بزرگ باشد، قادر به انجام هر کاری هستید.

سه پسر در یک روز برفی پیاده‌روی می‌کردند که به یک فضای باز رسیدند. آن‌ها تصمیم گرفتند مسابقه دهند و ببینند چه کسی می‌تواند در یک خط مستقیم به درختی که آن‌طرف تپه بود، برسد. در ابتدا دو پسر در مسیر قرار گرفتند و شروع به حرکت کردند. با دقت و توجه فراوان قدم به قدم یک پا را در جلوی پای دیگر قرار می‌دادند. وقتی آن‌ها به مسیر نگاه کردند، متوجه شدند که به شکل زیگزاگ راه رفته‌اند و در مسیر خود به‌صورت قوسی شکل حرکت کرده‌اند. آن‌ها از مسیر اصلی فاصله گرفته بودند؛ اما پسر سوم در یک مسیر مستقیم و با سرعت بیشتری نسبت به دو نفر دیگر حرکت کرده بود. او چگونه توانسته بود این‌گونه حرکت کند؟ او نگاه خود را بر روی درختی که در دوردست قرار داشت، متمرکز کرده بود و به‌سادگی سمت هدف حرکت می‌کرد.

حتی یک نابغه در کشورهای پیشرفته، بدون نقشه راه نابود خواهد شد، اما یک فرد کندذهن و با اراده با داشتن مسیر و نقشه راه مشخص، سریع‌تر به هدف و مقصد خواهد رسید. نیاز دارید تا یک نقشه داشته باشید که به شما بگوید می‌خواهید به کجا بروید.

دو استراتژی مشترکی که در بین تمام این افراد وجود دارد عبارت است از: ۱. تعهد راسخ و ثابت در روند یادگیری دارند. ۲. اهداف واضح مکتوب دارند و از قبل برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی کرده‌اند.

در مصاحبه‌هایم مردم از من می‌پرسند که تا به امروز چه صفات مشترکی را در میان افراد فوق‌العاده موفق مشاهده کرده‌ام. پاسخ، سریع و چابک بودن است.

مهم‌تر از این‌که بدانید «چگونه» باید یک کار را انجام دهید، این است که «چرا» باید آن کار را انجام دهید.

تنها چیزی که شما را از رسیدن به بزرگ‌ترین چشم‌انداز زندگی‌تان باز می‌دارد، نداشتن شجاعت است. آن را به‌دست آورید تا اعلام کنید که همین لحظه و همین حالا نقطه عطف من است.

اگر از هر کسی که تاکنون به موفقیت بزرگی دست پیدا کرده است، سوال کنید؛ متوجه می‌شوید که تمام آن‌ها یک نقطه‌عطف داشته‌اند. زمانی که تصمیماتی واضح و قاطع گرفته‌اند، از آن لحظه به بعد زندگی‌شان هیچ‌گاه مشکلات گذشته را نداشته است. آن‌ها راهی نمادین برای خود ترسیم و الگوهای زندگی گذشته‌شان را با دید جدیدی ترسیم کرده‌اند. آن‌ها نسبت به خود و زندگی‌شان متعهد بوده‌اند.

انسان‌ها، منحصر به‌فرد هستند. تنها گونه‌ای هستیم که می‌توانیم مسیر زندگی‌مان را تغییر دهیم.

کتاب مقدس توضیح می‌دهد؛ هر جایی که چشم‌انداز و آینده روشنی وجود نداشته باشد، مردم نابود خواهند شد. چشم‌انداز شما در زندگی چیست؟ هدفتان باید بزرگ‌تر از شما باشد. آیا چیزی وجود دارد که مایل باشید برایش بجنگید؟

توانایی در تنظیم کردن امور و استمرار و تلاش برای به دست آوردن اهداف بزرگ، عامل موفقیت من بوده است.