بریدههایی از کتاب فرانکنشتاین
۳٫۷
(۸۲)
روح ما به این نحو عجیب شکل میگیرد و کمی تغییر، میتواند خوشبختی یا نابودی ما را در پی داشته باشد. وقتی به گذشتهام نگاه میکنم، به نظرم این تغییر معجزهآسای خواست و علاقهام، نوعی الهام عاجل فرشتهی نگهبان زندگیام بود.
nazanin z
با اینکه به لحاظ روحی افسرده است، هیچکس بهتر از او نمیتواند زیباییهای طبیعت را درک کند. انگار هنوز آسمان پر ستاره، دریا و همهی مناظر این منطقهی شگفتانگیز میتواند روح او را از دنیای زمینی بالا بکشد و به نشاط بیاورد. مردی اینچنین، وجودی دو گانه دارد: شاید از بدبختی و یأس عمیقی رنج ببرد؛ اما در عین حال وقتی با خود خلوت میکند، شبیه روحی آسمانی میشود که حلقهای از نور دورش را گرفته است و در آن حلقه از غم و کارهای احمقانه خبری نیست.
nazanin z
هیچچیز بیش از داشتن هدفی ثابت، روح را آرامش نمیبخشد.
nazanin z
این افکار، اضطرابی را که من نامهام را با آن آغاز کردم، بر طرف و قلبم را غرق در هیجان میکند و این هیجان مرا تا عرش بالا میبرد؛ چون هیچچیز بیش از داشتن هدفی ثابت، روح را آرامش نمیبخشد.
allWhite
افسوس! چرا بشر به عقل و شعور برترش نسبت به حیوانات وحشی میبالد؟ همین شعور نیز وجود او را در عالم ضروریتر کرده است. اگر غرایز ما محدود به گرسنگی و تشنگی و میل جنسی ما میشد، احتمالاً و تقریباً موجودات آزادی بودیم. اما اینک هر بادی که میوزد و معنی هر کلمه یا منظرهای تصادفی ممکن است بر ما تأثیر بگذارد.
Mohammad Hadi
محبت دوستان و زیبایی طبیعت و آسمان، نمیتوانست غم را از روح من بزداید، چون نوای عشق تأثیری بر آن نداشت. من در محاصرهی ابری بودم که هیچچیز مفیدی نمیتوانست در آن نفوذ کند. همچون گوزنی زخمی بودم که پاهای بیجانش را به طرف بوتهزار خلوتی میکشد تا آنقدر به تیری که به پایش فرو رفته، خیره شود تا بمیرد.
NeginJr
آدم کامل، آدمی است که همیشه آرامش و ذهن آرام خود را حفظ کند و اجازه ندهد شور و احساسات یا تمایلات زودگذر، آرامش او را بر هم بزند.
NeginJr
هیچچیز بیش از داشتن هدفی ثابت، روح را آرامش نمیبخشد.
NeginJr
مدتها طول میکشد که ذهنمان را قانع کنیم تا بپذیرد کسی که هر روز او را میدیدیم و وجودش جزئی از وجودمان بود، برای همیشه از پیشمان رفته است. برق چشمهای عزیزش خاموش شده است و طنین صدای آشنا و گوشنوازش برای همیشه ساکت شده و دیگر آن را نخواهیم شنید. اینها افکار نخستین روزهای مرگ عزیز تازه از دست رفته است؛ اما با گذشت زمان، نحسی واقعیت آشکار و بعد، تلخی غم واقعی آغاز میشود؛
ترنج
خوشبختیات را در آرامش جستوجو کن و از بلندپروازی پرهیز کن؛ حتی اگر این بلندپروازی در راه دستیابی به علم و اکتشافات تازه باشد؛ اما چرا من این حرف را میزنم؟ درست است که امیدهای من در این راه بر باد رفت؛ ولی شاید کس دیگری موفق شود.»
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
هیچکس غیر از مأمور اعدام که از این راه نان میخورد، به سرنوشت قاتلها علاقهای ندارد.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
چقدر احساسات ما متغیر است و چقدر حتی در اوج بدبختی، به زندگی عشق میورزیم.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
شاید اگر من اول بار از طریق زندگی یک سرباز جوان با آدمها آشنا میشدم، اشتیاق زیادی برای کشتار و کسب افتخار پیدا میکردم و وجودم سرشار از احساسات متفاوتی میشد.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
اما هر چه علمم بیشتر میشد، غمم هم بیشتر میشد
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
اگر نمیخواهی از حرفهایم چیزی یاد بگیری، از زندگیام درس عبرت بگیر و بدان که چقدر کسب دانش خطرناک است و آدمی که فکر میکند شهرش همهی دنیاست، چقدر خوشبختتر از کسی است که میخواهد با شور و شوق، برجستهتر از آن باشد که طبیعت به او اجازه داده است.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
به دلیل جوانی بیش از حدم و نداشتن راهنما در این نوع مسائل، با افکاری مغشوش در امتداد جادهی زمان در مسیر دانش به عقب گام برمیداشتم و رؤیاهای فراموششدهی کیمیاگران را با کشفیات اخیر پژوهشگران معاوضه میکردم؛ چون در قدیم، کار کیمیاگران که دنبال رمز جاودانگی و قدرت آدمی بودند، متفاوت بود. کوششهای آنها بیفایده بود؛ اما این علم با شکوه مینمود؛ اما حال صحنه عوض شده بود. کوشش دانشمندان ظاهراً فقط صرف از بین بردن رؤیاهایی بود که علاقهی من به این علم بر آنها استوار شده بود. از من نیز توقع داشتند که آن خیالات با شکوه و بیکران را با واقعیت پیش پاافتاده عوض کنم.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
به دلیل جوانی بیش از حدم و نداشتن راهنما در این نوع مسائل، با افکاری مغشوش در امتداد جادهی زمان در مسیر دانش به عقب گام برمیداشتم و رؤیاهای فراموششدهی کیمیاگران را با کشفیات اخیر پژوهشگران معاوضه میکردم؛ چون در قدیم، کار کیمیاگران که دنبال رمز جاودانگی و قدرت آدمی بودند، متفاوت بود. کوششهای آنها بیفایده بود؛ اما این علم با شکوه مینمود؛ اما حال صحنه عوض شده بود. کوشش دانشمندان ظاهراً فقط صرف از بین بردن رؤیاهایی بود که علاقهی من به این علم بر آنها استوار شده بود. از من نیز توقع داشتند که آن خیالات با شکوه و بیکران را با واقعیت پیش پاافتاده عوض کنم.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
به دلیل جوانی بیش از حدم و نداشتن راهنما در این نوع مسائل، با افکاری مغشوش در امتداد جادهی زمان در مسیر دانش به عقب گام برمیداشتم و رؤیاهای فراموششدهی کیمیاگران را با کشفیات اخیر پژوهشگران معاوضه میکردم؛ چون در قدیم، کار کیمیاگران که دنبال رمز جاودانگی و قدرت آدمی بودند، متفاوت بود. کوششهای آنها بیفایده بود؛ اما این علم با شکوه مینمود؛ اما حال صحنه عوض شده بود. کوشش دانشمندان ظاهراً فقط صرف از بین بردن رؤیاهایی بود که علاقهی من به این علم بر آنها استوار شده بود. از من نیز توقع داشتند که آن خیالات با شکوه و بیکران را با واقعیت پیش پاافتاده عوض کنم.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
به دلیل جوانی بیش از حدم و نداشتن راهنما در این نوع مسائل، با افکاری مغشوش در امتداد جادهی زمان در مسیر دانش به عقب گام برمیداشتم و رؤیاهای فراموششدهی کیمیاگران را با کشفیات اخیر پژوهشگران معاوضه میکردم؛ چون در قدیم، کار کیمیاگران که دنبال رمز جاودانگی و قدرت آدمی بودند، متفاوت بود. کوششهای آنها بیفایده بود؛ اما این علم با شکوه مینمود؛ اما حال صحنه عوض شده بود. کوشش دانشمندان ظاهراً فقط صرف از بین بردن رؤیاهایی بود که علاقهی من به این علم بر آنها استوار شده بود. از من نیز توقع داشتند که آن خیالات با شکوه و بیکران را با واقعیت پیش پاافتاده عوض کنم.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
به دلیل جوانی بیش از حدم و نداشتن راهنما در این نوع مسائل، با افکاری مغشوش در امتداد جادهی زمان در مسیر دانش به عقب گام برمیداشتم و رؤیاهای فراموششدهی کیمیاگران را با کشفیات اخیر پژوهشگران معاوضه میکردم؛ چون در قدیم، کار کیمیاگران که دنبال رمز جاودانگی و قدرت آدمی بودند، متفاوت بود. کوششهای آنها بیفایده بود؛ اما این علم با شکوه مینمود؛ اما حال صحنه عوض شده بود. کوشش دانشمندان ظاهراً فقط صرف از بین بردن رؤیاهایی بود که علاقهی من به این علم بر آنها استوار شده بود. از من نیز توقع داشتند که آن خیالات با شکوه و بیکران را با واقعیت پیش پاافتاده عوض کنم.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
حجم
۲۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۲۶ صفحه
حجم
۲۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۲۶ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۵۴,۰۰۰۴۰%
تومان