بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم | صفحه ۳۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

بریده‌هایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۴۸ رأی
۴٫۴
(۲۴۸)
عزیز من! قایق کوچکِ دل به دست دریای پهناورِ اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز، پارویی بزن، و برخلاف جهتِ باد، تقلّایی کُن!
هانیه اکبری
ما نکاشته‌هایمان را هرگز دِرو نمی‌کنیم. پس به آن دوستْ بگو: خستگی کاشته‌یی که خستگی برداشته‌یی. اینک به مدد نیرویی که در توست و چه بخواهی و چه نخواهی زمانی از دست خواهدرفت، چیزی نو و پُرنشاط بساز.
هانیه اکبری
عزیز من! زندگی را تفاوتِ نظرهای ما می‌سازد و پیش می‌برد نه شباهت‌هایمان، نه ازمیانْ‌رفتن و محوشدنِ یکی در دیگری؛ نه تسلیم‌بودن، مطیع‌بودن، اَمربر شدن و دربَستْ پذیرفتن. من زمانی
faeze
عزیز من! بیا، حتّی، اختلاف‌های اساسی و اصولی‌مان را، در بسیاری زمینه‌ها، تا آنجا که حس می‌کنیم دوگانگی شور و حال و زندگی می‌بخشد، نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ‌کنیم. من و تو، تو و من، حق‌داریم در برابر هم قَد عَلَم‌کنیم. و حق‌داریم بسیاری از نظرات و عقاید همدیگر را نپذیریم بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته‌باشیم.
faeze
عزیز من! بیا، حتّی، اختلاف‌های اساسی و اصولی‌مان را، در بسیاری زمینه‌ها، تا آنجا که حس می‌کنیم دوگانگی شور و حال و زندگی می‌بخشد، نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ‌کنیم. من و تو، تو و من، حق‌داریم در برابر هم قَد عَلَم‌کنیم. و حق‌داریم بسیاری از نظرات و عقاید همدیگر را نپذیریم بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته‌باشیم.
faeze
شاملو را دوست‌داری، امّا هرگز نه به قدر سهراب سپهری
زهــــرا
خوشبختی، نامه‌یی نیست که یکروز، نامه‌رسانی، زنگِ درِ خانه‌ات را بزند و آن را به دaستهای منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی‌ست از یک تکّه خمیرِ نرمِ شکلْ‌پذیر... به همین سادگی، به خُدا به همین سادگی؛ امّا یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر...
زهــــرا
ای کاش به آنجا رسیده‌باشم که رهگذران، بر سنگ گورم، شاخه‌گُلی بگذارند و از کنارم همچنان که زیرلبْ به شادی آواز می‌خوانند بگذرند؛ و این نیز آرزویی شخصی نیست. این «ای کاش» را برای همه‌ی مسافران این سفرِ محتوم می‌خواهم...
حــق پرســت
سنگین‌ترین دردها، چون از صافیِ زمان بگذرند به چیزی توصیف‌ناپذیر امّا مطبوعْ تبدیل می‌شوند، و جملگی تلخی‌ها به چیزی که طعمی بسیار خاص امّا به‌هرحال شیرین دارند...
حــق پرســت
غم، با چگالی بسیار بالا، شادی با غلظتی غریب: هنر همین است
حــق پرســت
چگونه به تو بگویم که به حالِ بسیاری از ظاهراً زندگان می‌توانی زارزار گریه‌کنی امّا نه به حالِ مُرده‌یی چون من، به حالِ ماندگان، نه به حال رفته‌یی چون من. مگر انسان از یک مهمانیِ دوروزه چه می‌خواهد؟
حــق پرســت
در آرزوی ژرفِ روزگارِ بسیار بهتری برای ملّتم و ملّت‌های سراسرِ جهان باشم، و این نیز آرزو یا آرمانی نیست که در جایی به انتهایی برسد. یک ملّت همیشه می‌تواند خوشبخت‌تر از آنچه هست باشد
حــق پرســت
مطلقاً بی‌توقّع‌ام، ابداً تشنه نیستم، و چشم‌هایم به دنبال هیچ، هیچ، هیچ‌چیز نیست
حــق پرســت
بگذار شادمانه بمیرم. و شادمانه‌مُردنْ ممکن نیست مگر آنکه یقین بدانم تو می‌دانی که بر این مُرده حتّی قطره‌یی نباید گریست.
حــق پرســت
عزیز من! بگذار آسوده‌خاطر و بی‌دغدغه بمیرم.
حــق پرســت
یک روز عاقبت قلبت را خواهم‌شکست __ یک روز عاقبت. نه با سفری یک‌روزه نه با سفری بلند بَل با آخرین سفر
حــق پرســت
تو برای من همانی که گفته‌ام: خوب و کامل‌کننده، پایگاه و تکیه‌گاه. یک سرود خوش از اعماق.
حــق پرســت
لحظه‌های خشم، لحظه‌های قضاوت نیست، و انسان، بدونِ خشمی گهگاهی، انسان نیست، گرچه در لحظه‌های خشم نیز.
حــق پرســت
روح تو، معنای تو، و اندیشه‌های تو، برای من بسیار تازه‌تر از گذشته‌هاست، و تازه‌تر نیز خواهدشد.
حــق پرســت
دوست‌داشتن، هیچگاه عتیقه نمی‌شود. زنان و شوهرانِ خوب، هر لحظه برای هم تازه و تازه‌تر می‌شوند؛ و دوستی‌شان، و عشق‌شان، ابعاد گسترده‌تری پیدا می‌کند.
حــق پرســت

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان