بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم | صفحه ۳۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

بریده‌هایی از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۴۸ رأی
۴٫۴
(۲۴۸)
ما نکاشته‌هایمان را هرگز دِرو نمی‌کنیم. پس به آن دوستْ بگو: خستگی کاشته‌یی که خستگی برداشته‌یی.
فاطمه ناظریان
«تو را چون خاک می‌خواهم، همسر من!» . در عشق من به این سرزمین، آیا هرگز امکان تقلیلی هست؟
فاطمه ناظریان
ارادتِ من به تو ارادتی مصرفی نیست. و به وسعتِ تمامی آسمان است.
فاطمه ناظریان
در یکنواختی و سکون، هیچ‌چیز وجود ندارد چه رسد به خوشبختی که ناگزیر، از پویشی دائمی سرچشمه می‌گیرد.
فاطمه ناظریان
آرزومند آنم که تو همچون مارال در قلب یک جهاد سیاسیِ بزرگ، حضوری مؤثر داشته‌باشی. این حضور، در سرنوشت فرزندان ما و فرزندانِ فرزندانِ ما اثری عمیق و تعیین‌کننده خواهدداشت...
فاطمه ناظریان
عصر ما عصری‌ست که عاشق‌ترینِ مردم، عاشقانه‌ترین آوازهایشان را در سنگر سیاست می‌خوانند...
فاطمه ناظریان
مُهم حضور است و بس. و گمان هم نمی‌برم آنکس که خوب می‌جنگد بتواند در جبهه‌ی بَد، خوب بجنگد. قاعدتاً باید حقّی وجود داشته‌باشد تا تو بتوانی به‌خاطر آن، تا پای جان، با قدرت و ایمانْ بجنگی...
فاطمه ناظریان
تنْ‌سپاری تو به افسردگی، به زیان بچّه‌های ماست و به زیان همه‌ی بچّه‌های دنیا. آخر آنها شادیِ صادقانه را باید ببینند تا بشناسند...
فاطمه ناظریان
سخت‌ترینْ توفان، مهمانِ دریاست نه صاحبخانه‌ی آن.
فاطمه ناظریان
زمانی که اندوه به‌عنوان یک مهاجمِ بدقصدِ سختْ‌جان می‌آید نه یک شاعرِ تلطیف‌کننده‌ی روان، حقّ است که چنین مهاجمی را به رگبار خنده ببندی...
فاطمه ناظریان
ز قدیم گفته‌اند، و خوب هم، که: عظیم‌ترین دروازه‌های اَبَرشهرهای جهان را می‌توان بست؛ امّا دهانِ حقیر آن موجودی را که نتوانسته نیروهایش را در راستای تولیدِ مفید یا در خدمت به ملّت، میهن، فرهنگ، جامعه، و آرمان به‌کار‌گیرد، حتّی برای لحظه‌یی نمی‌توان بست.
فاطمه ناظریان
هر کس که کاری می‌کند، هر قدر هم کوچک، در معرض خشم کسانی‌ست که کاری نمی‌کنند. هر کس که چیزی را می‌سازد __ حتّی لانه‌ی فروریخته‌ی یک جُفت قُمری را __ منفور همه‌ی کسانی‌ست که اهل ساختن نیستند.
فاطمه ناظریان
«شبْ عمیق است؛ امّا روز از آن هم عمیق‌تر است. غمْ عمیق است امّا شادی از آن هم عمیق‌تر است» .
فاطمه ناظریان
می‌کوشیدم که با جستجو به امیدِ رسیدن به ریشه‌های گیاه بالنده و سرسخت اندوه، و دانستنِ اینکه این روینده‌ی بی‌پروا از چه چیزها تغذیه می‌کند، و شناختنِ شرایطِ رُشد و دوامش، آن را نه آنکه نابود کنم بَل زیر سلطه و در اختیار بگیرم.
فاطمه ناظریان
من، هرگز، ضرورتِ اندوه را انکار نمی‌کنم؛ چراکه می‌دانم هیچ‌چیز مثل اندوه، روح را تصفیه نمی‌کند و الماسِ عاطفه را صیقل نمی‌دهد؛ امّا میدان‌دادن به آن را نیز هرگز نمی‌پذیرم؛ چراکه غم، حریص است و بیشترخواه و مرزناپذیر، طاغی و سرکش و بَدلِگام. هر قدر که به غمْ میدان‌بدهی، میدان می‌طلبد، و باز هم بیشتر، و بیشتر... هر قدر در برابرش کوتاه‌بیایی، قد می‌کشد، سُلطه می‌طلبد، وَ لِه می‌کند... غم، عقب نمی‌نشیند مگر آنکه به عقب برانی‌اش، نمی‌گریزد مگر آنکه بگریزانی‌اش، آرام نمی‌گیرد مگر آنکه بیرحمانه سرکوبش کنی... غم، هرگز از تهاجمْ خسته نمی‌شود.
همیشه بهار
و چیزی غم‌انگیزتر از پیریِ روح وجودندارد. از مرگْ هم صدبار بدتراست.
کاربر ۸۶۸۵۳۸
کودکی‌ها را به هیچ دلیل و بهانه، رها مکن، که ورشکستِ ابدی خواهی‌شد... آه که در کودکی، چه بی‌خیالیِ بیمه‌کننده‌یی هست، و چه نترسیدنی از فردا...
Amir
جهان، شادمانه وداع می‌کنم، با من عزادارانه وداع‌مکن!
محمد
در طول سالیانِ دراز زندگی مشترک، من به این باور ابتدایی دست‌یافته‌ام که این نفْسِ اختلاف‌نظرها نیست که مشکل اساسی زنان و شوهران را می‌سازد؛ بل «شکل» مطرح‌کردن این اختلاف‌نظرهاست.
محمد
در کلام من انگار که زهری هست، و زخمی، و ضربه‌یی، که راه را بر اصلاحْ می‌بندد. (به‌همین‌دلیل هم من هرگز مصلحِ افراد نبوده‌ام و نخواهم‌بود.)
محمد

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۱۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان