بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب لهجه ها اهلی نمی شوند | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب لهجه ها اهلی نمی شوند اثر پائولین قلدس

بریده‌هایی از کتاب لهجه ها اهلی نمی شوند

۳٫۴
(۲۱)
اغلب فلسطینی‌هایی که در روزهای نکبت از فلسطین گریخته‌اند، هنوز کلید خانه‌شان را دارند، حتی اگر دیگر خانه‌ای باقی نمانده باشد. چه خاک بر گردنت آویزان باشد و چه کلید، همیشه سوگواری. فقدان خانه همیشه بر گردنت سنگینی می‌کند؛ تیری است که با هر کلمه‌ات شلیک می‌شود.
mahdieh91
کلمه‌ها خیانتکارند. به ما و به ذهن ما خیانت می‌کنند. سوگوارمان می‌کنند؛ سوگوار چیزهایی که از دست می‌روند. لکان کلمه را مرگ دوم می‌داند، مرگ چیزی که با نام‌گذاری از دست می‌رود. کلمه‌ها سوگوارند، سوگوار آن بخش از معنا که از دست رفته. حتی ما هم وقتی اسمی بر ما گذاشته می‌شود سوگواریم. گاهی کلمه‌ها از معنا تهی می‌شوند. به جای پل زدن، همهٔ پل‌ها را خراب می‌کنند و می‌بَرندت به قعر انزوا. گاهی هم بازی قدرت راه می‌اندازند. ابزاری می‌شوند برای سرکوب، برای عمیق کردن شکاف میان انسان‌ها. با این همه، تفکر ما ناگزیر از مسیر واژه می‌گذرد. از مسیر زبان؛ همان زبان خیانتکاری که سوگوارمان می‌کند. اما بدون کلمه هم زندگی ممکن نیست. چه وحشتی! بدون کلمه غرق می‌شوی و با کلمه سوگوار.
mahdieh91
هر کلمهٔ زبان دوم یادآور کلمه‌ای است در زبان مادری‌ات که نمی‌توانی به کارش ببری.
mahdieh91
عجیب این‌که دسترسیِ ما به این تصاویر، به قصه‌هایی که در دل عکس‌ها و ویدیوها بازگو می‌شوند و به جزئیاتی که همهٔ حواس ما را درگیر می‌کند، به همدردی بیشتر و شناخت عمیق‌تر ما نینجامیده. در واقع، بیشتر وقت‌ها این قصه‌ها واکنش چندانی برنمی‌انگیزند، مگر طرح قصه‌های متناقض، تمسخر یا حس زودگذرِ همدردی. چه شده؟ چرا عکس‌های اعتراض بومیان آمریکا در یخ‌بندان به چنان یأس عمیقی نمی‌انجامد که برای نجات‌شان به آب و آتش بزنیم؟ البته که می‌دانم چرا. به دلایل بی‌شمار، از دلایل سیاسی گرفته تا فرهنگی و اجتماعی. اما دغدغهٔ من فهم بینندگان و خوانندگان از شدت درد هم هست. ما انگار به تصاویر غم و اندوه و تراژدی و کشتار و ستم خو گرفته‌ایم. یا شاید هم چون می‌بینیم دردِ ظالمانه و ناخواسته همه‌جای دنیا وجود دارد، بی‌خیالِ آگاهی و هشیاری اجتماعی می‌شویم.
mahdieh91
وقتی صدا لهجه را با خود به زبانی بیگانه می‌آورد، حاصلش چیزی نیست مگر تلاشی توهم‌آمیز برای سخن گفتنِ همزمان به دو زبان، یکی پیدا و دیگری پنهان. یکی در حرکت و دیگری در حاشیه، خشمگین و برآشفته از ناشنیده ماندن و رها شدن. بنابراین لهجه لزوماً نقص گفتار نیست؛ تقلای زبان مادری است در برابر مرگ و فنا. رقابت زبان مادری است با زبان بیگانه از راه کارشکنی، از راه تخریب پیوند میان صدا و ضرب‌آهنگ.
Mahsa Saadati
رمان من را نه رمانی آمریکایی، که بازنمایندهٔ جهان عرب می‌دانند. بنابراین، رمانم پلی به جهانِ «دیگر بودن» است. اجازه دارم حرف بزنم چون پل هستم. احدی در آن سوی پل چنین اجازه‌ای ندارد. اصلاً چه کسی می‌خواهد از این پل عبور کند و به دل تاریکی برود و به آن «دیگریِ» تاریک، آلوده شود؟
Mahsa Saadati

حجم

۴۳۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۴۳۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۷,۲۰۰
۲۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد