بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تکثیر تاسف‌انگیز پدربزرگ | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تکثیر تاسف‌انگیز پدربزرگ

بریده‌هایی از کتاب تکثیر تاسف‌انگیز پدربزرگ

۴٫۳
(۴۶)
بورخِس گفت: این علم نیست، جنونِ تجاوز به روانِ آدمی‌ست. پدربزرگِ ما، داخل یک قوطی مکعب‌شکلِ تقریباً چهاروجب در چهاروجب در چهاروجب جای‌گرفت. عِلم، این کار را کرد. فَن‌گرایی عصر دوم. عقلِ دوراندیش. چوبی؟ کاش که چوبین بود؛ چراکه چوب هم زمانی درختی در کنار جوی آبی بوده‌است. نع. پای استدلالشان از نفرتِ خالص بود؛ از بی‌اعتقادی.
آبیِ آسمونی
ما به‌نهایتِ احتیاج که می‌رسیم به یادِ خدا می‌افتیم، به اوجِ معصیت که می‌رسیم، به یادِ شیطان؛ و دردْ آنجاست که در بسیاری‌اوقات، احتیاجْ قرینِ گناه است. آن‌وقت با یک زبانمان شیطان را نفرین می‌کنیم با زبان دیگرمان خدا را به یاری می‌طلبیم.
آبیِ آسمونی
زندگی یک مرد، بدون حضورِ زن، تبدیل‌شدنِ زندگی‌ست به یک قطعه چوبِ خشک. گچ. سیمان.
آبیِ آسمونی
هر سقوطی، محصولِ وحشتِ از سقوط است...
امیرمحمد قرائی
در تمامِ جهان، فقط جانورانی __ همچون تو __ که نقصی اساسی در ساختمان مغزشان دارند و همین نقص باعث شده که عاری از شفقت و عاطفه بار بیایند، گمان می‌برند که داشتنِ احساسِ بلورین و حسّاسیت به دردهای دیگران، دلیل بر ناپختگی‌ست،
شوالیه سیاه
انسان، نابینا، هزاربار بهتر از آنکه چشمانی بی‌روح، بی‌گذشته، و بی‌عاطفه امّا دقیق و تیزبین داشته‌باشد. انسانِ نابینا، روحِ بلندپروازِ پنهان‌کاری دارد؛ امّا انسان، با چشمانی سرد، روح ندارد؛ و انسان، بدون چشم‌هایی مملو از روح، اصولاً انسان نیست...
شوالیه سیاه
هر سقوطی، محصولِ وحشتِ از سقوط است...
شوالیه سیاه
پدربزرگ می‌گفت: ببینید که چه روزگاری شده! پیش از این‌ها، انسان کار می‌کرد به‌خاطر آنکه بتواند زندگی‌کند؛ حال، انسان خود را زنده نگه می‌دارد فقط برای اینکه کارکند.
شوالیه سیاه
من از آینده چه خبر داشتم؟ امّا شاید هر مصیبتی هم به‌راستی مصیبت نباشد؛ همان‌طور که هر جشنی؟ به‌راستی جشن.
khorasani
علمی که حضورش مُتّکی به حضورِ درد باشد، فساد است و جنایت، و به همین دلیل، ما، به زودی، به امید حق، نقطه‌ی اتّکای این‌گونه علم را از میان می‌بریم تا این علم، خودبه‌خود، مانند یک دیوارِ مخروبه‌ی پوسیده‌ی از پایه نَم‌کشیده فروبریزد.
khorasani
انسان، می‌بایست که پیشاپیش قادر می‌شد که چیزی را به‌جای روح و خدا بنشاند __ با جمیع مشخّصاتِ مثبتِ روح و خدا __ تا این‌طور دچار آوارگی فکری، تزلزل، بی‌تکیه‌گاهی و سقوط اخلاقی نشود، که این کار را نکرد، و بازی بزرگِ خود را باخت، که تازه، من به شما می‌گویم، اگر روزی هم موفّق به این کار شود و به جبرانِ مافات برخیزد، آن چیزی که به‌جای روح و خدا می‌نشاند، اگر جمیع وظایفِ آنها را به‌درستی و سلامت برعهده بگیرد، یک‌بار دیگر، چیزی جز خودِ روح و خودِ خدا نخواهدبود.
khorasani
انسان، ماشین خواهدشد، ماشین، انسان؛ و در متنِ این دگرگونی وحشت‌آور، چیزی از میان خواهدرفت مطلقاً به‌دست نیامدنی؛ چیزی که کاملاً غیرمادّی‌ست و اگر مادّه باشد هم مادّه‌یی‌ست یکپارچه خدایی.
khorasani
جمیعِ مسائلِ تحمّل‌ناپذیر، حتّی جدّی‌ترین مصایب بشری، در یکنواختی و تکرار، رنگ می‌بازند؛ و انسان، به مصیبت، خو می‌کند، و به درد، به غم، به شکست، به گریستن، و حتّی به مرگِ نارَوا...
عتیق الحسین
بزرگ‌ترین انقلاب‌های جهان هم اگر بنیادها را لِه‌کنند، خود را لِه‌کرده‌اند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
پدربزرگ می‌گفت: آن‌کس که مدّعی‌ست که «من مصلحتِ دیگری را این‌گونه تشخیص‌داده‌ام و این اقدام من، نتیجه‌ی مصلحت‌اندیشی من در بابِ دیگری‌ست» درواقع، در میان مدّت، کلّ مصلحتِ جمیع انسان‌ها را به مخاطره انداخته‌است، حیثیتِ بشری را به باد داده‌است، و این حق را به خود، که خویشتن را هوشمندتر، شریف‌تر، و داناتر از دیگران بداند __ حال آنکه، به دلیلِ همین‌گونه تفکر، چه‌بسا کم از همگان هم باشد و نداند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
و آدمیزاد چنان خوب تظاهر می‌کند به وادادگی و تسلیم‌شدگی و تن‌سپردگی، که حتّی خود نیز باور می‌کند که دیگر هیچْ هیچْ هیچ امیدی نیست؛ که البتّه هست، که به‌شدّت هم هست، که یک لحظه هم نبوده که نباشد...
درّین
من می‌دانم. به‌زودی، ماشین‌ها خواهندخندید، امّا گریستن در میانِ خنده را هرگز نخواهندآموخت؛ و خواهندگریست __ بی‌آنکه بتوانند به‌خاطرِ نگاهِ سرشار از شادی یک طفلْ به گریه بیفتند.
درّین
زندگی یک مرد، بدون حضورِ زن، تبدیل‌شدنِ زندگی‌ست به یک قطعه چوبِ خشک. گچ. سیمان.
درّین
مصیبت، اگر پیشْ‌خبر بفرستد و اعلام‌خطر کند که دیگر مصیبت نیست. دردی‌ست دست‌دوم و قابل‌تأمّل و تحمّل
Fazeli Hamid Reza
من می‌دانم. به‌زودی، ماشین‌ها خواهندخندید، امّا گریستن در میانِ خنده را هرگز نخواهندآموخت؛ و خواهندگریست __ بی‌آنکه بتوانند به‌خاطرِ نگاهِ سرشار از شادی یک طفلْ به گریه بیفتند.
الف؛ پ؛ سین

حجم

۱۴۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۱۴۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۸۷,۵۰۰
تومان