بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ای کاش زنده می‌ماندم | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ای کاش زنده می‌ماندم

بریده‌هایی از کتاب ای کاش زنده می‌ماندم

۴٫۰
(۲۸)
زندگی خیلی کوتاهه و حالا که ما پیر شدیم داریم پرت‌وپلا می‌گیم. وقتی جوون بودیم هیچی نمی‌شنیدیم. پرامید به سمت چیزی می‌رفتیم که اونو آینده می‌نامیدیم... واژه‌ی فریبنده‌ایه...
Abolfazl
دوزخ، یعنی آگاهی از اشتباهاتتون بدون امکان بازگشت و جبران.
m@hi
نمی‌فهمم و از نفهمیدن متنفرم.
Setayesh
معمولاً نمی‌بینم مردها گریه کنن.
ــسیّدحجّتـــ
بلند می‌شوم، همه چیز را متوقف می‌کنم و دوباره به او فکر می‌کنم؛ به او که معنای زندگی‌ام است و مرا از خود رانده. به دیگران فکر نمی‌کنم، به کسانی که دوستم دارند فکر نمی‌کنم، تنها به او فکر می‌کنم که دوستم ندارد، به او که نمی‌خواهد دوستم داشته باشد، به او که حتی نمی‌خواهد تلاش کند دوستم داشته باشد. به پوست لطیفش، به چشمان سبزش، به تبسمش، به تبسمش!... حکم نوازشی را دارد که زیبایی‌اش، آن را به طرف مقابل هدیه می‌کند. اما حالا به درد تبدیل شده... نه، همه چیز او مرا سرگردان کرده و به این پرتگاه کشانده، پرتگاه مرگ در برابر خلاء زندگی‌ام. خدایا، چقدر سرم گیج می‌ره...
kamrang
دوزخ، یعنی آگاهی از اشتباهاتتون بدون امکان بازگشت و جبران...
Setayesh
من بین مرده‌های زنده‌نما نشسته‌ام...
Setayesh
زندگی ثروتیه که انسان‌ها واقعا نمی‌تونن ارزش اونو حدس بزنن. هر کدوم از انتخاب‌های ما دنیایی متفاوت رو پیش رومون می‌ذاره. هر بار که از خواب بیدار می‌شیم، عالم به ما هدیه می‌شه. چه راه‌های پرشماری در برابر ما هست!... چه گزینه‌هایی... منتها قوه‌ی تشخیص ما باعث انتخابیه که ما رو به سمت خوشبختی سوق می‌ده و یکی از گزینه‌های ما همیشه حاضره؛ بدترین و گاهی فریبنده‌ترین، گزینه‌ی خودداری از انتخاب!... خودداری از پیش رفتن، خودداری از زندگی کردن...
kamrang
دوزخ، یعنی آگاهی از اشتباهاتتون بدون امکان بازگشت و جبران...
Moon
هنوز دوستت دارم، مثل همون روزای اول...
Setayesh
... من تنها هستم...
Setayesh
یه مادر زودتر می‌بخشه.
ــسیّدحجّتـــ
مرد نفس عمیقی کشید: «هنوز فرصت برگشت پیدا نکردیم که مرگ دنبالمون می‌یاد. زندگی خیلی کوتاهه و حالا که ما پیر شدیم داریم پرت‌وپلا می‌گیم. وقتی جوون بودیم هیچی نمی‌شنیدیم. پرامید به سمت چیزی می‌رفتیم که اونو آینده می‌نامیدیم... واژه‌ی فریبنده‌ایه... تصور یه جریان جاودانی رو در خودش داره، اما زندگی بدون این‌که معنایی به خودش گرفته باشه، تموم می‌شه. زندگی خالی از آینده و پر از گذشته‌ست... امروز ثروت من، لیاقتم به عنوان یک مرد، پدر، همسر و دوست بودنه، ارثیه‌ای که اون رو برای کسانی می‌ذارم که دوست‌شون دارم، برای کسانی که دنبال آینده‌شون نمی‌دون و تلاش می‌کنن گذشته‌شون رو دوباره بسازن.»
kamrang
زندگی ثروتیه که انسان‌ها واقعا نمی‌تونن ارزش اونو حدس بزنن. هر کدوم از انتخاب‌های ما دنیایی متفاوت رو پیش رومون می‌ذاره. هر بار که از خواب بیدار می‌شیم، عالم به ما هدیه می‌شه. چه راه‌های پرشماری در برابر ما هست!... چه گزینه‌هایی... منتها قوه‌ی تشخیص ما باعث انتخابیه که ما رو به سمت خوشبختی سوق می‌ده و یکی از گزینه‌های ما همیشه حاضره؛ بدترین و گاهی فریبنده‌ترین، گزینه‌ی خودداری از انتخاب!... خودداری از پیش رفتن، خودداری از زندگی کردن...
lover book
آدم همیشه اشتباهاتش رو می‌دونه، اما گاهی اوقات ترجیح می‌ده اونا رو پنهان کنه.»
عباس
«بهتره به چیزهایی که کنترلی روی اونا نداریم، فکر نکنیم.»
Parinaz
ژرمی. تصمیم شما به معنای به مبارزه طلبیدن خداوند بود؛ یه جور گستاخی در برابر خدا. ارواح ما برای فهمیدن روی زمین قرار داره... این ارواح از طریق زندگی باید پالایش بشه و به کمال برسه. کسی که با نساختن خودش، روح خود را به مسخره بگیره و تلاش نکنه تمام زندگی رو به پیشرفت بره، مثل یه جنازه‌ست، بی‌خاصیت، نابارور... آدم‌های زیادی روی زمین هستن که روحشون بین فراموشی و گوهر زندگی گم شده... فراموشکارای فراوان... ارواح معذب بی‌شمار!... آدما در کودکی ارزش‌ها و احساساتی رو می‌شناسن که باید اون‌ها رو راهنمایی کنن، اما ترجیح می‌دن دنیا رو براساس خوشایند خودشون ببینن. ژرمی، شما هم ارزش‌های خودتون رو از یاد بردین. کار شما بدترین توهینی بود که می‌تونست به زندگی صورت بگیره... بدترین توهین‌ها به خدا... و خدا خواست شما متوجه اشتباهتون بشین.
Moon
زندگی ثروتیه که انسان‌ها واقعا نمی‌تونن ارزش اونو حدس بزنن. هر کدوم از انتخاب‌های ما دنیایی متفاوت رو پیش رومون می‌ذاره. هر بار که از خواب بیدار می‌شیم، عالم به ما هدیه می‌شه. چه راه‌های پرشماری در برابر ما هست!... چه گزینه‌هایی... منتها قوه‌ی تشخیص ما باعث انتخابیه که ما رو به سمت خوشبختی سوق می‌ده و یکی از گزینه‌های ما همیشه حاضره؛ بدترین و گاهی فریبنده‌ترین، گزینه‌ی خودداری از انتخاب!... خودداری از پیش رفتن، خودداری از زندگی کردن...
Moon
«هنوز فرصت برگشت پیدا نکردیم که مرگ دنبالمون می‌یاد. زندگی خیلی کوتاهه و حالا که ما پیر شدیم داریم پرت‌وپلا می‌گیم. وقتی جوون بودیم هیچی نمی‌شنیدیم. پرامید به سمت چیزی می‌رفتیم که اونو آینده می‌نامیدیم... واژه‌ی فریبنده‌ایه... تصور یه جریان جاودانی رو در خودش داره، اما زندگی بدون این‌که معنایی به خودش گرفته باشه، تموم می‌شه. زندگی خالی از آینده و پر از گذشته‌ست... امروز ثروت من، لیاقتم به عنوان یک مرد، پدر، همسر و دوست بودنه، ارثیه‌ای که اون رو برای کسانی می‌ذارم که دوست‌شون دارم، برای کسانی که دنبال آینده‌شون نمی‌دون و تلاش می‌کنن گذشته‌شون رو دوباره بسازن.»
sosoke
ما هرگز تنها زندگی نمی‌کنیم. تنهایی یک توهم است؛ ناامیدی، یک دام... تنهایی یعنی نپذیرفتن حرکت به سوی دیگران، ناامیدی یعنی رد تصور امید
m@hi

حجم

۱۶۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۷ صفحه

حجم

۱۶۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۷ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد