بریدههایی از کتاب یافتن معنا در نیمه دوم عمر
نویسنده:جیمز هالیس
مترجم:سید مرتضی نظری
انتشارات:بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۵از ۵۵ رأی
۳٫۵
(۵۵)
با این که «من» ممکن است از این سرنگونی بترسد، آزادی (رهایی) متعالی ما به طرزی ظاهراً ضد و نقیض در تسلیمشدن در برابر چیزی یافت میشود که تلاش میکند درون ما کاملتر ابراز شود. وجودی متعالیتر همان چیزی است که از ما خواسته شدهاست به این جهان ارائه دهیم، چیزی که باید به واسطۀ آن در جامعه و در خانوادههایمان مشارکت کنیم، چیزی که باید با دیگران به اشتراک بگذاریم.
leili L
«اگر آنچه که درونتان است را بیرون بیاورید، چیزی که بیرون آوردهاید شما را نجات خواهد داد. و اگر آنچه که درونتان است را بیرون نیاورید، چیزی که بیرون نیاوردهاید شما را تخریب خواهد کرد.» این مورد پایه و اساس چیزی است که یونگ از مفهوم «فردیت» در نظر دارد، این مورد خدمت کردن به «من» نیست، بلکه بودن در خدمت چیزی است که آرزو دارد از طریق ما زندگی کند.
leili L
درمان دارویی ممکن است خیلی ساده باعث شود افراد از سؤالات بزرگتر زندگی پرهیز کنند، سؤالاتی که اگر مورد غفلت قرار گیرند، منبع مخفی درد و رنج خواهند بود. این دیگر یک نکتۀ مثبت نیست! قاعدتاً داروشناسی با این که به برطرف شدن یا تخفیف علایم بالینی دردناک کمک میکند، گاهی ممکن است باعث تغییر مسیر درست شده و ملاقات ما با روح را به تأخیر بیاندازد.
leili L
درمان دارویی ممکن است خیلی ساده باعث شود افراد از سؤالات بزرگتر زندگی پرهیز کنند، سؤالاتی که اگر مورد غفلت قرار گیرند، منبع مخفی درد و رنج خواهند بود. این دیگر یک نکتۀ مثبت نیست!
leili L
هیچ برنامۀ مشخصی برای ارزشهایی که بخواهد در خدمت آنها باشد نداشت،
leili L
سوگواری به خاطر از دست دادن کسی که دوستش داریم قاعدتاً دردناکترین است و در عین حال این غمگساری نشانۀ تجلیل از غنایی است که آن فرد در زندگی ما برای ما به ارمغان آورده بود. بدون احتمال از دست دادن نمیتوانیم غنا را تجربه کنیم و بدون تجربه از دست دادن نمیتوانیم کاملاً موهبتهایی که به ما داده شده است را قدر بدانیم.
Zohreh
اجتنابناپذیر بودنِ از دست دادن باعث میشود آنچه که داریم را قدر بدانیم و به خاطر حضور ارزشمند و لحظهای چیزی در زندگیمان قدردان باشیم و بدانیم و مطمئن باشیم که موهبت آن چیز، برای ما دقیقاً در گذرا بودن و بیدوامی آن یافت میشود.
Zohreh
وظیفۀ روزمرۀ ما در رابطه با سرنوشت، باید شبیه وظیفۀ سربازی باشد که توسط نیکولاس کازانتزاکیس توصیف میشود که میگوید: «گزارش به ژنرال: این کاری است که امروز انجام دادم و اینگونه من جنگیدم تا از سهم خودم کل جنگ را نجات دهم. اینها موانعی هستند که من با آنها روبرو شدهام، و این برنامۀ جنگیدن من برای فرداست.»
mary
هر مذهبی ریشه در برخوردی آغازین با وجود متعالی دارد، آنگونه که به فرد یا به قبیله ارائه شده است. از این برخورد یک تصویر یا انگاره به وجود میآید که بسیار شبیه به حیوان وحشی چموشی است که توسط زمینلرزهها ایجاد شد، تصویری که بین وجود پر رمز و راز و خودآگاه ادراککننده، پلی ایجاد میکند. در طول زمان «من» تمایل دارد ساختههای ذهنی خود را استفاده کرده، بها داده و آنها را با واقعیت بیرونی یکی بداند و آنها را با وجود پر رمز راز اشتباه بگیرد. درک محدود ما در نهایت نمیتواند رمز و راز نامحدودی را که ما آن را خدا مینامیم بشناسد. با این حال، ما یک وجود متعال را تجربه کردهایم و نام آن را خدا میگذاریم. اما چیزی که ما آن را خدا مینامیم، تنها یک اسم نیست، تصویر ذهنی هم نیست، بلکه انرژی عظیمی است که پشت این نام یا تصویر قرار دارد، انرژیای که بار معنوی و غیر مادی به آن میدهد
mary
وجود انسان یک میهمانخانه است، هر صبح فرد جدیدی ورود میکند...
قدردان هر آن کس که میآید، باش.
mary
خانوادۀ پیشرفته را می توان خلق کرد، حتی اگر فرد از خانوادهای آمده باشد که در آن ارزشهای بالا مورد تأیید قرار نمیگرفتند.
mary
چه اتفاقی برای زندگیهای ما و برای جهان ما میافتاد؟ چه میشد اگر به بیانهای مختلفی به فرزندانمان میگفتیم: «تو برای ما ارزشمند هستی؛ تو همیشه عشق و حمایت ما را خواهی داشت؛ تو در اینجا حضور داری تا همانی باشی که هستی؛ سعی کن هرگز به دیگری صدمه نزنی، اما هرگز دست از تلاش برای تبدیل شدن به خود کاملت برندار؛ وقتی زمین میخوری یا شکست میخوری، هنوز ما دوستت داریم و از تو استقبال میکنیم، اما تو به اینجا آمدهای تا روزی ما را ترک کنی و بی آن که نگران خوشنود ساختن ما باشی، دنبال سرنوشتت بروی.» در این صورت، تاریخ چه تغییری میکرد!
mary
بزرگ شدن به معنی پذیرفتن مسئولیت روانی خودمان است، و نه فقط مسئولیت اقتصادی و اجتماعی که بخش راحتتر کار است. بزرگ شدن به معنی این است که ما مسئولیت روحانی یا معنوی خودمان را به عهده بگیریم.
mary
. در هنگام تولد، خانوادۀ پدر و مادری هر یک از ما و فرهنگ ما و باورهای خاص یا روح زمانۀ ما، عینکی را به ما میدهد که از طریق آن جهان را میبینیم. از آنجایی که این تنها عینکی است که تاکنون داشتهایم، ما تصور میکنیم که واقعیت را مستقیم میبینیم، هر چند ما آن را رنگی و منحرف میبینیم. چگونه میتوانیم عاقلانه انتخاب کنیم وقتی اطلاعات ما سوگیری داشته و حتی ناصحیح است؟ تنها تصحیحات دیگران یا تصحیحات برآمده از روان سرکش، ممکن است ما را ملزم کند تا بپذیریم راه اساسی دیدن و درک کردنمان دچار شک و تردید است.
mary
پیدایش زندگی یا حیات، همچنین به تعبیری به معنی تولد روانرنجوری است؛ چراکه از آن لحظه به بعد ما در خدمت دو برنامۀ کاری توأمان هستیم: انگیزه زیشتشناختی و معنوی برای توسعه پیدا کردن و پیش رفتن، و تمنای باستانی برای عقبگرد کردن به خواب جهانی زندگی بخور و نمیر غریزی. این دو انگیزه همیشه درون هر یک از ما فعال هستند چه به طور خودآگاه به آنها توجه کنیم و چه نکنیم
mary
زندگی ما همیشه توسط یک ریسمان نازک آویزان است. قبل از رسیدن به خودآگاهی، این ریسمان بند نافی بود که به مادرمان یعنی منبع ما وصل میشد. ما در زمان و فضا شناور بودیم، قبل از این که هیچ یک از این دو دستهبندی خودآگاهی، درون ما وجود داشته باشد؛ در حالی که نیازهای اولیهمان برآورده میشد و خانهمان امن بود. و سپس ما به درون این جهان انداخته شدیم، به صورتی وحشیانه و پس از آن هرگز دیگر این خانه امن نبوده است.
mary
زندگیای که تنها چیزی است که ما داریم.
mary
یونگ در جایی با لحن شوخی عنوان کرده است که ما همگی با کفشهایی راه میرویم که بیش از حد برای ما کوچک هستند. ما که با نگرشی محدود نسبت به سفر قهرمانیمان زندگی میکنیم و در حالی که هویتمان با استراتژیهای دفاعی قدیمی شکل گرفته است، ناخواسته از طریق انتخابهای تکراری محدود به پیشینهمان، به دشمنان رشد خود و بزرگی روحمان تبدیل میشویم.
mary
بسیاری از ما در حالی زندگی میکنیم که پشتمان به آینده است، و انتخابهایمان را در هر لحظه بر اساس دادهها و دستور کارهای قدیمیمان صورت میدهیم، و سپس تعجب میکنیم که چرا الگوهای تکراری مشکلات در زندگی ما پدیدار میشود.
mary
ما دائماً خودمان را یک قربانی در نظر میگیریم و نمیتوانیم تصور کنیم که ممکن است هدفی متعالی از درد و رنج در انتظارمان باشد. اغلب خیلی دیرتر در زندگی قادر خواهیم بود تشخیص دهیم که چیزی به طرزی هدفمند ما را به حرکت وامیداشت و آغازگر مرحله جدیدی از سفر قهرمانیمان بوده است، هرچند در آن لحظه قطعاً چنین حسی نداشتیم. ما ممکن است با اکراه بپذیریم که درد و رنج حتی باعث تعالی ما شده است و ما را انسانی غنیتر کرده است.
Hoda Loghmanzade
حجم
۵۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
حجم
۵۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۶۰,۰۰۰۴۰%
تومان