بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش | طاقچه
تصویر جلد کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش

بریده‌هایی از کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش

۳٫۳
(۱۴)
لمل دو پی. به زبان فرانسه ‌است. معمولاً دلتنگی یا مالیخولیا ترجمه می‌شود. اگر خوشب‌ینانه نگاه کنی، چیزی شبیه ناراحتی بی‌دلیل است که با دیدن منظره‌ای طبیعی در دل کسی ایجاد می‌شود.
Saba
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است
کاربر ۵۵۲۶۷۰۶
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است.
شادی دانشمندی
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است.
شادی دانشمندی
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است.
شادی دانشمندی
قلب‌ها فقط به وسیله‌ی ریتم به‌هم وصل نمی‌شوند. بلکه در عوض با زخم‌هاشان است که با‌هم ارتباط پیدا می‌کنند. درد با درد و شکنندگی با شکنندگی پیوند می‌خورد. هیچ سکوتی بدون فریاد اندوه وجود ندارد، هیچ بخششی بدون خون‌ریزی، هیچ پذیرفتنی بدون مسیری میان فقدان شدید. این چیزی است که در بن هماهنگی واقعی نهفته است.
شادی دانشمندی
بعضی حرف‌ها را فقط باید رو‌در‌رو زد.
hasti5
. هیچ‌وقت کسی را ندیده بود که احساس کند می‌خواهد بهتر بشناسد‌ش
hasti5
آن موقع متقاعد شده بود که اگر صرفاً به چیزی که در درونش می‌گذرد متمرکز شود، در نهایت قلبش از آهنگ می‌افتد. که اگر دایم احساساتش را، مثل ذره‌بینی که روی کاغذ گرفته شده و آن را آتش می‌زند، روی نقطه‌ای خاص متمرکز کند، ‌قلبش دچار آسیب بزرگی خواهد شد. اما ماه‌ها گذشت، و برخلاف پیش‌بینی‌هایش، قلبش نایستاد. این‌طور که پیدا بود، قلب به این سادگی‌ها از کار نمی‌افتاد.
آذیــن؛
در دروازه‌ی مرگ زندگی می‌کرد. مکانی تنگ در حاشیه‌ی ورطه‌ای تاریک برای زندگی درست کرده بود. نقطه‌ای بسیار خطرناک، لب پرتگاه تلوتلو می‌خورد، طوری که اگر در خواب غلت می‌زد، به عمق پوچی سقوط می‌کرد. با‌این‌حال نمی‌ترسید. تنها چیزی که به آن فکر می‌کرد این بود که ویران شدن چه‌قدر راحت است.
آذیــن؛

حجم

۲۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۲۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد