بریدههایی از کتاب آیین سخنرانی
۳٫۷
(۴۵)
اگر به کاری مشغولید که به نوعی تخصصی است، مثلاً اگر وکیل، دکتر، مهندس و یا تاجری حرفهای و سطح بالا هستید، کاملاً دقت کنید که هنگام صحبت کردن با دیگران برای توضیح جزئیات ضروری، منظور خود را با اصطلاحات روشن بیان کنید.
مــریم
صحبتهای خود را با «این تمام چیزی بود که قصد بیان آن را داشتم، بنابراین صحبتم را به پایان میرسانم» تمام نکنید. توقف کنید اما در مورد توقف چیزی نگویید.
مــریم
در یکی دیگر از قبایل آفریقا، سخنران تا زمانی اجازه صحبت دارد که بتواند روی یک پای خود بایستد. وقتی انگشت پایی که بالا گرفته شده، با زمین برخورد کند، فینیتو؛ یعنی سخنرانی به پایان رسیده است. اگرچه احتمالاً مخاطبان معمولی مؤدبترند و محدودیت بیشتری دارند اما آنها نیز به همان اندازه از سخنرانیهای طولانی متنفرند.
مــریم
سخنرانی که سخنان خود را با روش رایج این عصر سریع و شتابزده هماهنگ نکند، نه تنها به محبوبیتی دست نمییابد بلکه ممکن است گاهی اوقات کاملاً منفور شود.
مــریم
هر کس که میخواهد توانایی سخنرانی را به دست آورد باید روشهایی را که نویسندگان مجلات در جلب توجه سریع خوانندگان به کار میگیرند مورد مطالعه قرار دهد. آنها میتوانند خیلی بهتر از مجموعه سخنرانیهای چاپ شده به شما آموزش دهند که چگونه سخنرانی خود را آغاز نمایید.
مــریم
از شروع با داستانهای طنز اجتناب کنید
مــریم
مخاطبان معمولی زندگی مدرن تقریبا همین قدر حوصله دارند: «حرفی برای گفتن داری؟ بسیار خوب سریع و بیحاشیه حرفت را بزن. سخنوری ممنوع! سریع اصل مطلب را بگو و بنشین.»
مــریم
پیشبینی کنید آخرین احساسی که بر جای خواهید گذاشت چیست، در حالی که دیگر جملهای در کار نیست تا اثر آن را از بین ببرد.
مــریم
به نظر من بهترین محیط برای سخنرانی زمانی ایجاد میشود که اصولاً هیچ وسیلهای روی صحنه نباشد. هیچ چیز کنار یا پشت سر سخنران نباشد تا توجه حضار را به خود جلب کند
مــریم
اگر شنوندگان شما در سالن پراکندهاند، از آنها بخواهید جلو بیایند و نزدیک شما بنشینند. پیش از آغاز سخنرانی روی این موضوع پافشاری کنید. پشت تریبون نایستید مگر اینکه جمعیت زیادی مقابل شما قرار گرفته باشند و دلیلی واقعی و نوعی ضرورت برای سخنرانی در این مورد وجود داشته باشد. خود را با مخاطبانتان در یک سطح قرار دهید و نزدیک آنها بایستید. تمامی رسوم متداول را زیر پا بگذارید و رابطهای صمیمانه با آنها برقرار کنید. صحبتهای خود را به شکل محاورهای بیان کنید.
مــریم
همانند بسیاری از افراد این اشتباه را مرتکب نشوید که آمادگی و طرحهای خود برای سخنرانی را تا آخرین لحظات به تأخیر بیاندازید و سپس در تلاشی بیامان سعی کنید در آخرین لحظات خود را آماده کنید. اگر چنین کاری را انجام دهید به واسطه خستگی ذهنی و تجمع سموم در بدنتان حالت افراد معتاد را به خود گرفته، دچار ضعف جسمانی میشوید، سرزندگی خود را از دست میدهید و از نظر ذهنی و عصبی کاملاً آسیبپذیر میشوید.
مــریم
بسیاری از سخنرانان مخاطبان خود را نادیده گرفته و به بالای سر آنها یا زیر پایشان خیره میشوند، گویی که با خود صحبت میکنند و هیچ گونه تبادل ذهنی و ارتباطی میان حضار و سخنران برقرار نمیشود. چنین شرایطی، هم سخنرانی و هم اصل سخن را از بین میبرد.
مــریم
بسیاری از سخنرانان مخاطبان خود را نادیده گرفته و به بالای سر آنها یا زیر پایشان خیره میشوند، گویی که با خود صحبت میکنند و هیچ گونه تبادل ذهنی و ارتباطی میان حضار و سخنران برقرار نمیشود. چنین شرایطی، هم سخنرانی و هم اصل سخن را از بین میبرد.
مــریم
«آنچه که میگویید به اندازه نحوه بیان آن اهمیت ندارد»
مــریم
لینکلن در کاخ سفید گفت: «باورم این است که هنوز آنقدر پیر نشدهام که وقتی حرفی برای گفتن ندارم سخنرانی کنم و از این کار خود احساس شرمندگی نکنم.»
مــریم
بورتون مترجم کتاب «شبهای عربی» به بیست و هفت زبان دنیا مسلط بود. با این حال اقرار میکرد که هیچ گاه هیچ زبانی را به صورت مداوم بیش از پانزده دقیقه مطالعه و یا تمرین نکرده است زیرا پس از گذشت پانزده دقیقه «مغز طراوت خود را از دست میدهد» .
بهار
شما سخنان کسی را که در سخنرانیاش بتواند با استفاده از لغات و کلمات تصویری را در ذهن شما مجسم کند، بهتر درک میکنید و برعکس، کسی که از کلمات بیروح و خنثی استفاده میکند، باعث کسالت مخاطبان خواهد شد. تصویر در همه جا هست و شما با به کار بردن تصویر در سخنتان میتوانید آن را مثل یک مشت آب به صورت مخاطبان خود بپاشید و آنها را از خواب بیدار کنید و توجهشان را به خود جلب نمایید.
حج کیان
مارشال فوچ میگوید: «در جنگ بهترین دفاع، حمله است؛ بنابراین در مقابل ترس حالتی تهاجمی بگیرید. در هر موقعیتی با جسارت تمام به ملاقات ترس بروید، با او مبارزه کنید و او را شکست دهید.
حاج غلامرضا
از برناردشاو طنزنویس مشهور پرسیدند: «سخنرانی با این تسلط و قاطعیت را چگونه آموختی؟» گفت: «همان طور که اسکیتبازی کردن را یاد گرفتم. آن قدر تمرین کردم و خودم را مضحکه دیگران قرار دادم تا به این کار عادت کردم!»
کاربر ۵۴۶۴۳۲۵
«هر گاه از در خارج میشوی، سرزنده باش، سرت را بالا بگیر و ریههایت را پر از هوا کن. با اشتیاق به آفتاب نگاه کن، به دوستانت با لبخند سلام کن و به همه روحیه بده. نگران این نباش که مبادا تو را درک نکنند و حتی یک دقیقه را با فکر کردن به دشمنانت هدر مده. سعی کن آنچه را که دوست داری انجام دهی، با قاطعیت در ذهن خود جای دهی و سپس بدون تغییر جهت، مستقیما به سمت هدفت حرکت کن. فکر خود را به موضوعات بزرگ و باشکوهی که قصد انجام آنها را داری معطوف کن. سپس با گذشت زمان متوجه خواهی شد به فرصتهایی دست یافتهای که برای برآوردن آرزوهایت نیازمند آنها هستی. درست مانند مرجانی که با جریان جزرومد، احتیاجات خود را برطرف میکند. در ذهن خود فرد مفید، زیرک و توانایی را که آرزوی توست، مجسم کن. فکری که در ذهن توست مدام تو را به آن شخص نزدیک خواهد
صابر
حجم
۳۲۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۲۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان