بریدههایی از کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم
۴٫۲
(۳۱۲)
هلیا! «یک» مفلوکترین و پژمردهترین اعداد است__
⚖️وکیل بعد از این⚖️
زمان، باریکتر از گذرگاههای یالِ کوههای برفاندودِ تصویرها، و عمیقتر از نگاهِ ملتمسِ درّهها بر ستارگان شبهای بیمهتاب بود که ما خویش را __ در نهایت سادهترین دروغهای رنگینِ ذهن __ از انتظارِ گشایشِ مُبهَماتِ مرزناپذیر میرهاندیم.
esmat
شادی خریدنِ اشیاءِ نو، شادی لبریزیست.
•سیب•
زیرا نه من ماندنی هستم نه تو، هلیا.
آنچه ماندنیست ورای من و توست.
•سیب•
هر آشنایی تازه اندوهی تازه است... مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظیست.
منکسر
هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظیست
العبد
به من بازگرد هلیای من
مگذار که خالیِ روزها و سنگینی شبها در اعماقِ من جایی ازیادنرفتنی بازکند.
Pariya
نه من ماندنی هستم نه تو، هلیا.
آنچه ماندنیست ورای من و توست.
Pariya
من هرگز نخواستم که از عشق افسانهیی بیافرینم؛
باورکن!
من میخواستم که با دوستداشتن زندگیکنم __ کودکانه و ساده و روستایی.
من از دوستداشتن، فقط لحظهها را میخواستم.
Wimpykid
بگذار آنچه از دست رفتنیست ازدستبرود. تو در قلب یک انتظار خواهیپوسید. من این را بارها تکرارکردهام هلیا و چیزی نیست که من از آن با تو سخن نگفتهباشم. چیزی نیست که بر کنار ماندهباشد.
Fatima
تحمّلِ تنهایی از گدایی دوستداشتن آسانتر است. تحمّلِ اندوه از گدایی همهی شادیها آسانتر است
fatemeh
هلیا! برای دوستداشتنِ هر نَفَسِ زندگی، دوستداشتنِ هر دَمِ مرگ را بیاموز
و برای ساختن هر چیزِ نو، خرابکردن هر چیزِ کهنه را
و برای عاشقِ عشق بودن، عاشقِ مرگبودن را.
fatemeh
به این شهر سوگند میخورم
و تو ــ ساکن در این شهری
و سوگند به پدر، و فرزندانی که پدیدآورد
که انسان را در رنج آفریدهییم...
آیدا
مثل اینکه خوابم میبَرَد و آنوقت خانم گوشم را فشار میدهد.
ــ کجا هستی؟
ــ توی باغ، خانم! دنبال پروانه میگردم.
ــ برو بیرون سراغ پروانههایت! تو هیچوقت چیزی نخواهیشد. آنچه هنوز تلخترین پوزخندِ مرا برمیانگیزد «چیزیشدن» از دیدگاه آنهاست__ آنها که میخواهند ما را در قالبهای فلزّی خود جای بدهند. آنها با اعدادِ کوچک به ما حمله میکنند. آنها با صفرِ مُطلقشان به جنگ با عمیقترین و جاذبترین رؤیاها میآیند
melik
هر آشنایی تازه اندوهی تازه است... مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظیست
Titi
فراموشی را بستاییم؛ چراکه ما را پس از مرگِ نزدیکترین دوستْ زنده نگه میدارد
saba
هلیا دردِ تن، دردِ روح را سبکتر میکند.
saba
بهیاد داشتهباش که یک مرد، عشق را پاس میدارد، یک مرد هرچه را که میتواند به قربانگاهِ عشق میآورد، آنچه فداکردنیست فدا میکند، آنچه شکستنیست میشکند و آنچه را که تحمّلسوز است تحمّل میکند؛ اما هرگز به منزلگاهِ دوستداشتن به گدایی نمیرود
Mina.Hp
به این شهر سوگند میخورم
و تو ــ ساکن در این شهری
و سوگند به پدر، و فرزندانی که پدیدآورد
که انسان را در رنج آفریدهییم...
قرآن کریم _ سورهی بَلَد
MhmD
هر لحظهیی که در تسلیم بگذرد لحظهییست که بیهودگی و مرگ را تعلیم میدهد.
shariaty
حجم
۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان