بریده‌هایی از کتاب ما اخراج شدیم و این بهترین اتفاق زندگی‌مان بود

خودتان را بشناسید تا خودتان را استخدام کنید.

آیا تو با این فرض موافقی که مشکل افرادی نیستند که اخراج‌شان می‌کنی، بلکه مشکل افرادی هستند که اخراج‌شان نمی‌کنی؟ «جمله جالبیه، خیلی وقت‌ها بزرگ‌ترین اشتباه اینه که یک فرد به خصوص رو اخراج نمی‌کنی، اون فرد نباید تو شرکت باشه و نباید حقوق بگیره ولی در واقع هست و این به ضرر سیستم تموم می‌شه، با نظر تو کاملاً موافقم.»

اگر از کارتان خسته‌اید، اگر از کارتان زده شده‌اید و از کاری که انجام می‌دهید احساس خوبی ندارید ــ یا حتی اخراج شده‌اید ــ شاید تمامی اینها می‌خواهند پیغامی به شما بدهند. ادامه این روال و این احساس معمولاً نشانه آن است که شما کاری انجام می‌دهید که برای آن ساخته نشده‌اید.

«هاروی، به هر حال من نمی‌توانم آزادی‌ام را فدای کار کنم، در نهایت هر کسی می‌داند زندگی برای کار نیست بلکه کار برای زندگی کردن است.»

وقتی آدم از کاری اخراج می‌شه اولین سئوالی که باید از خودش بپرسه اینه که آیا سزاوار اخراج بودم؟ اگر جوابت مثبت بود می‌بایست تلاش کنی تا آن اشتباهات را مجدداً تکرار نکنی، اما اگر جوابت منفی بود هیچ دلیلی ندارد که ناامید شوی و اعتقادت را به کارت از دست بدهی. هیچ‌گاه تأسف چیزی را که نمی‌توانی تغییرش بدهی نخور

برای موفقیت در هر کاری به سه چیز نیاز است: کاری را که به آن علاقه داری، کاری که به خوبی از عهده آن برمی‌آیی و کسی که به تو بابت آن کار پول بدهد.

به هر حال من نمی‌توانم آزادی‌ام را فدای کار کنم، در نهایت هر کسی می‌داند زندگی برای کار نیست بلکه کار برای زندگی کردن است.»

بعضی‌وقت‌ها زمین خوردن هم قدمی رو به جلوست.

این را بدانید که به دست آوردن یک کار به معنای تمام شدن کار نیست و موفقیت محسوب نمی‌شود. موفقیت یعنی نگه داشتن کار و پیشرفت در آن

دفعه بعد اگر کسی انگ ناتوانی و نتوانستن به شما زد، با موفقیت خود او را مأیوس کنید