بریدههایی از کتاب تهمت
۴٫۳
(۸۲۱)
آهینیف به خاویار خیره شد و نفس نفس زد. صورتش برقی زد و چشمانش را بست. او خم شد و با لبانش صدای ملچملوچ درآورد. پس از لحظهای، انگشتانش را با شعف گاز زد بار دیگر ملچملوچ کرد.
«اوه اوه! صدای بوسه. کی رو داری میبوسی مارفا کوچولو؟» صدا از اتاق بغلی آمد. در سرسرا ونکین-دستیار راهنما- با موهای کم پشتش ظاهر شد. «کیه؟ آه! از دیدنت خوشحالم آقای کاپیتونچی. عجب پیرمردی هستید!»
آهینهف با سردرگمی گفت:«من نمیبوسم. کی همچین حرفی زده؟عقلت رو از دست دادی؟ من فقط داشتم. .. من داشتم ملچملوچ میکردم.. بخاطر... مزه... ماهی. »
«خودت رو سیاه کن!» مزاحم پوزخندزنان دور شد.
آهینیف سرخ شد.
با خود گفت:«به درک! الان میره و آبروریزی میشه. آبروی منو جلو همه میبره. ای احمق!»
Farhan
گاهی انسان هرچه تلاش کند بیفایده است.
جو مارچ
گاهی انسان هرچه تلاش کند بیفایده است
کاربر ۷۵۵۰۶۴۷
نسانهایی که زنده به گور شدهاند توضیح میدادند و حرف یکدیگر را قطع میکردند و نظریات خود را دربارهی روح بیان میکردند. هیچ یک از آنان به روح اعتقاد نداشتند ولی همگی آنان تایید میکردند که بسیاری از امور در این دنیا فراتر از ذهن آدمی میباشد. در اتاق بغلی، استاد ادبیات در حال شرح وقایعی
zahrayi1995
برداشت. زیر ورق، در دیسی پهن خاویار بزرگی که با ژله پوشیده و با زیتونها و هویجها تزیین شده بود، قرار داشت. آهینیف به خاویار خیره شد و نفس نفس زد. صورتش برقی زد و چشمانش را بست
zahrayi1995
درست در نیمه شب، صاحبخانه به آشپزخانه رفت تا شام را بررسی کند. آشپزخانه از کف تا سقف مملو از دود و بوی غاز، اردک و خیلی چیزهای دیگر بود. مخلفات، نوشیدنیها و نوشابههای سبک با بینظمی روی میز چیده شده بودند.
آشپز مارفا، زنی با صورت سرخ و هیکلی به مانند بشکه که کمربندی به دورش باشد، دور میزها میچرخید. آهینیف در حالیکه دستانش را به هم میمالید گفت:«خاویار رو به من نشون بده مارفا! چه عطری! میتونم همهی آشپزخونه رو بخورم. بیا، خاویار رو به من نشون بده. »مارفا بالای یکی از نیمکتها رفت و با احتیاط تکهای از روزنامهی چرب را برداشت. زیر ورق، در دیسی پهن خاویار بزرگی که با ژله پوشیده و با زیتونها و هویجها تزیین شده بود، قرار داشت. آهینیف به خاویار خیره شد و نفس نفس زد.
saba
آهینیف پرسید:«پس کی؟پس کی؟»در ذهنش همهی آشنایان را مرور کرد. به سینهاش میزد. «پس کی
im lock
اما افسوس! گاهی انسان هرچه تلاش کند بیفایده است. حرفهای شیطانی کار خودش را کرد و استراتژی آهینیف چاره ساز نبود
کاربر ۲۲۰۵۳۸۴
هیچ یک از آنان به روح اعتقاد نداشتند ولی همگی آنان تایید میکردند که بسیاری از امور در این دنیا فراتر از ذهن آدمی میباشد.
کاربر ۸۵۷۷۷۳۵
هیچ یک از آنان به روح اعتقاد نداشتند ولی همگی آنان تایید میکردند که بسیاری از امور در این دنیا فراتر از ذهن آدمی میباشد.
کاربر ۷۹۵۴۰۲۱
حجم
۸٫۰ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۹ صفحه
حجم
۸٫۰ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۹ صفحه
قیمت:
رایگان