بریدههایی از کتاب مشعل حافظه
۴٫۸
(۵)
اگر دیدتان به هنر بهعنوان یک بازی یا لذت است بهتر است در همین ابتدا آن را رها کنید، زیرا هم باعث ضرر خودتان میشوید و هم باعث تحقیر آن در نزد دیگران میشوید.
چڪاوڪ
تنها چیز مهمی که افراد در پی آن هستند و البته باید چنین باشد، نه نور بلکه بصیرت است.
چڪاوڪ
معماری ملتهای بزرگ نتیجه و برآمد مذاهب ملی بزرگ است
چڪاوڪ
نان حاصل از آرد خوب است، اما نانی هم است شیرین چون عسل که همانا کتاب خوب است؛ و خانوادهای که حتی یک بار هم برای خرید چنین انگبینی هزینه نکنند را به معنای واقعی باید فقیر دانست.
چڪاوڪ
کلمات پرکاربردی هستند که نقابی بر چهره دارند و تعابیر مختلفی میتوان از آنها برداشت کرد، و همین کلمات نقاب دار مستعد بیشترین سوء استفاده هستند چنان که هیچ سیاستمداری نمیتواند تا آن حد حیله گر و هیچ سمی نمیتواند چنان مهلک باشد که این کلمات هستند؛ آنها مباشرین ظالم اندیشههای انسانی هستند. هرکجا که وهم و غریزهای بیشتر برای انسان خوشایند باشد، او بدان لفظی نقابدار میبخشد تا بتواند آن را برای خود حفظ نماید و این لفظ آخر سر با قدرت تمام بر وی غلبه میکند و او را خادم خود میسازد.
چڪاوڪ
مثل شخص خردمند، همچون طلاست.
چڪاوڪ
آیا میخواهی که با بزرگان همنشین باشی؟ خود را بزرگ کن آنگاه به مصاحبت ایشان میرسی. آیا میخواهی مخاطب همیشگی عقلا باشی؟ بیاموز تا آنها را درک کنی، آن گاه آنها را خواهی شنید. شرط دیگری هست؟ نه.
چڪاوڪ
تمام کتب را میتوان به دو گروه تقسیم کرد، کتابهای موقتی و کتابهای دائمی. به این تمایز دقت کنید، این تفکیک صرفاً به جهت کیفیت مطالب نیست. این طور نیست که صرفاً کتاب بد فانی باشند و کتابهای خوب پایدار. این امر براساس تمایز جنس مطالب است. کتابهای خوبی هستند که موقتیاند و کتابهای خوبی که دائمیاند؛ همین طور کتابهای بدی که موقتیاند و کتابهای بدی که ماندگارند.
چڪاوڪ
حرکت در پیرامون موضوعات چند وجهی برای افرادی که آرای ثابت و جمودی دارند، امری بسیار دشوار است.
چڪاوڪ
به نظر میرسد مهمترین قسمت کار این است که در تمام سطوح آموزش نحوه اندیشیدن را مبنای کار قرار دهیم. این که بیاموزیم درباره مطالعه کردن بیاندیشند-وگر نه فایده مطالعه چیست وقتی که نمیدانید آن چه میخوانید درست است یا غلط؟ درخصوص نوشتن و سخن گفتن بیاندیشند-وگر نه فایده سخن گفتن چیست وقتی ندانید که چه باید بگوئید؟ این که درباره اندیشیدن تأمل کنند-وگر نه قدرت اندیشیدن به چه کار میآید آن هنگام که نمیدانید باید به چه چیزی بیندیشید؟
چڪاوڪ
این ساختمانها، برای انسانها شاهدان زندهای هستند که در تغییر و تحول همه امور، در گذر ایام و تغییر فصول، در پیدایش و انحطاط پادشاهان، تغییر چهره زمین، و کرانههای دریا، همچنان نقش و نگار حک شده بر خویش را حفظ میکنند و اعصار آینده و فراموش شده را به یکدیگر پیوند میزنند، و آن گاه که همراهی نسلها تأکید دارند، نیمی از هویت یک ملت را میسازند: در دوران طلایی تاریخ است که به نور، رنگ و پیشینه حقیقی معماری پی میبریم؛ و هیچ گاه بنایی واجد این صفات نخواهد بود مگر آن که نیت خیر و مقدسی در ساخت آن وجود داشته باشد، تا آن گاه که دیوارهای آن شاهدی بر مصایب آدمی بوده باشند و ستونهای آن از سایههای مرگ سربرآورده باشند؛ چنین بنایی بسیار دیرپاتر از موضوعات طبیعی پیرامون خود بوده و حتی شاید بتوان به جرات مدعی شد که از زبان و زندگی نیز گویاتر و ماندگارتر است...
چڪاوڪ
اهداف و توجهات نیک خواهانه بشری میتواند بهواسطه ابنیه به نسلهای بعد از ایشان نیز انتقال یابد. معماران باید به اعقاب خود به چشم ناظرین برکارشان توجه کرده وامیدوار باشند که بتوانند توجه آنها را به خود جلب کرده و با آفرینش اثری فوق العاده تحسین ایشان را برانگیزند؛ این بنا باید به نحوی باشد که جنبههای تحسین برانگیز مجهول آن در آینده قابل شناسایی بوده و تا حد ممکن از خطاهای معمول دوران معاصر به دور باشند.
چڪاوڪ
ما بایستی خانههای خود را با چنان دقت، صبر و پشتکاری بسازیم که دست کم در کوران معمول دگرگونیهای ملی، بتواند تمام این تغییرو تحولات محلی را تاب بیاورد. البته این حداقل است و اگر انسانها خانههای خویش را نه با توجه شرایط موجود بلکه با نگاهی به آینده و هدف غائیشان در مسئولیت جهانی بسازند، مطمئنا با شرایط بهتری مواجه خواهیم بود؛ و اگر آنها را همان گونه بسازند که به اندازهای که یک اثر انسانی در مستحکمترین حالت خود دوام دارد، دوام و بقا داشته باشند، به فرزندانشان نشان دهند که چه کردهاند و الگویی برای رشد ایشان فراهم سازند، آن هنگام که خانهها به این شکل ساخته شوند، میتوان مدعی بود که به معماری بومی صحیحی دست یافتهایم، خانههایی که چه کوچک و چه بزرگ به تحقیر حرمت و اندیشه ساکنیناش نمیپردازد، و بهرغم مشکلات و تنگناهای جهان، انسان را راضی و خشنود نگاه میدارد.
چڪاوڪ
اگر انسانها بهمانند انسانی واقعی زندگی کرده باشند، منازل ایشان را باید همچون عبادتگاهی دانست، عبادتگاهی که به ندرت پیش میآید بدان تعرضی کنیم.
چڪاوڪ
اگر در واقع منفعتی در معرفتمان از گذشته یا لذتی در اندیشیدن به آن چه که از این پس به خاطر خواهیم آورد، وجود دارد، عاملی که باعث تلاش بیشتر یا افزایش شکیباییمان در دوره فعلی شود، این را میشود در دو وظیفه در قبال معماری ملی، که زبان قادر به وصف اهمیت آن نیست، خلاصه کرد؛ نخستین وظیفه، تبدیل معماری روز به یک معماری ماندگار و دیگری، حفظ بخش عمدهای از میراث دوران گذشته است.
چڪاوڪ
چه بسا اندک سنگهایی که بر روی یکدیگر چیده شدهاند بسیار گویاتر از هزاران صفحه پر از شک و تردید هستند!
چڪاوڪ
جسم بشر چون ماشین است و روح او چون موتور این ماشین که قدرتش در همه موازنههای سیاسی و اقتصادی دخالت دارد. بنابراین از اقتصاد باید ادراکی روحی و اخلاقی داشت. ثروت واقعی نباید از حد احتیاج خود او بیشتر باشد و روزی به تملّک دیگری درآید، زیرا این خود تجمّل است و معادل جهل.
چڪاوڪ
ارزش نقاشی و بهطور کلی، ارزش هنر را در آن میداند که اندیشههای عالی فراوانی را به ذهن القا کند.
گيس گلابَتون
چه تعبیری از عوام بودن دارید؟ برای اندیشیدن موضوع جذابی است اما بهاختصار این که، اساس تمام عوامیتها ریشه در فقدان احساس دارد. عوامیت ساده و معصومانه صرفاً ناشی از کندی جسم و روح ناشی از عدم آموزش و توسعه آنهاست اما عوامیت ذاتی نوعی سنگدلی وحشتناک است که در حد نهایت خود به ظرفیتی برای انجام هرنوع عادت حیوانی و جرم، بدون واهمه، بدون لذت، بدون ترس و بدون شفقت بدل میشود. این بیعلاقگی، سنگدلی، عادات بیمارگونه است که فرد را به انسانی عوام بدل میکند.
چڪاوڪ
آموزه اصلی در هنر این است که هنرمند آگاه باشد که تمام کار او نشانهای ضعیف از موضوعات باشکوهی است که قادر به انتقال آنها نیست، و مفاهیمی ضعیف از خلیج پهناور و غیرقابل عبوری است که خداوند میان اذهان خردمندان و انسانهای عادی ایجاد کرده است و تمام فتوحات هنری که انسان عموما بدان دست مییابد تنها جزئی از لطافت و زیباییای است که در نهان هر کسی نهفته است.
چڪاوڪ
حجم
۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان