بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب معجزه در چهل روز | طاقچه
تصویر جلد کتاب معجزه در چهل روز

بریده‌هایی از کتاب معجزه در چهل روز

نویسنده:ملودی بیتی
ویراستار:جمیله شگفت
امتیاز:
۳.۳از ۸ رأی
۳٫۳
(۸)
نیاز به دانستن همهٔ پاسخ‌ها را رها کنید. از اعتماد داشتن به آن چه نمی‌دانید و هنوز نمی‌توانید ببینید، لذت ببرید. زیستن در رمز و راز زندگی را عزیز بدارید.
حامد جلالیان
مجبور نیستم در پی یافتن مردی بدوم تا خلأی درونی‌ام را پر کند، زیرا دیگر خالی نیستم.
حامد جلالیان
در پایان چهل روز، امکان نداشت دست از این کار بکشم. احساس می‌کردم تازه شروع کرده‌ام و احتمالاً تا آخر عمر این تمرین را انجام خواهم داد. به اندازه‌ای نسبت به اشخاصی که مرا آزار داده‌اند، احساس بخشایش پیدا کرده‌ام که برایم باورکردنی نیست. اکنون می‌دانم که ممکن نیست هرگز تنها باشم. وقتی خدا همیشه با من است، چگونه می‌توانم تنها بمانم.
حامد جلالیان
با حضور داشتن در تک‌تک لحظه‌ها، می‌آموزیم که در رمز و راز زندگی کنیم. از تلاش برای سر درآوردن از همهٔ مسایل - که شکل دیگری از کنترل کردن است - دست می‌کشیم و در ندانستن آرام می‌گیریم.
حامد جلالیان
از خودم انتظار نداشتم که احساس خشنودی و سپاس‌گزاری داشته باشم. این بار به خودم اجازه می‌دادم هر احساسی که دارم، داشته باشم. سپس برای همه چیز همان گونه که بود، ابراز سپاس‌گزاری می‌کردم. این برنامه را به مدت شش هفته انجام می‌دادم و سپس تأثیر آن را می‌سنجیدم.
حامد جلالیان
سال‌ها بعد، در هنرهای رزمی آموختم که مقاومت سریع‌ترین راه برای قطع ارتباط با خدا، خیر زندگی و خودمان است.
حامد جلالیان
وقتی بچه‌هایمان با هم بازی می‌کردند، من و او هم توالی بازی کردیم و بچه‌های ما هر کدام به خانهٔ خودشان رفتند و یکی خانهٔ آن یکی نخوابید، چون او به اندازهٔ من هم‌وابسته نیست، می‌گذارد بچه‌اش از او عصبانی شود و داد بکشد.
حامد جلالیان
در فهرست خود در بارهٔ همهٔ احساس‌هایتان در رابطه با گرفتار ماندن، ناتوانی در بیرون آمدن از این رابطه و دشواری در «نه» گفتن، حتی در مواقعی که می‌دانید باید پاسختان منفی باشد، شرح دهید. بنویسید که برای این‌ها سپاس‌گزارید.
حامد جلالیان
من دعایی دارم که به من کمک می‌کند: «خدایا! من تا حدود زیادی کودن و کله‌شق هستم. پس خواهش می‌کنم خودت آن جوری که من بفهمم، نشانم بده که تو می‌خواهی من چه کنم.»
حامد جلالیان
هر چند بیش‌تر ما آکنده از خواسته‌ها و نیازهای موجه هستیم، ولی خواستن کسی برای کم‌رنگ کردن ترس‌هایمان و آرام کردن ما، به این معنا نیست که عاشق شده‌ایم.
حامد جلالیان
هنگامی که نیاز به دانستن را رها کردم، زندگی مشغول آشکارسازی رمز و رازهایش در برابر من شد. هنگامی که یاد می‌گیریم در هر لحظه زندگی کنیم و بی آن که نیاز به دانستن پیشامدهای بعدی داشته باشیم، اعتماد می‌کنیم که هر لحظه خوب است، دیدگاه تازه‌ای به دست می‌آوریم.
حامد جلالیان
اکنون من از شما سؤالی می‌پرسم: «آیا حاضرید در رمز و راز، زندگی کنید و بپذیرید که ندانید چرا کاری که انجام می‌دهید چنین مؤثر است؟ آیا حاضرید کنترل را کنار بگذارید و به جز آن چه هم‌اکنون صورت می‌گیرد، در بارهٔ چیزی فکر نکنید و ندانید؟» زیستن در رمز و راز، زندگی مرا زیر و رو کرده است. پس از مرگ پسرم و هنگامی که همهٔ فرضیات و باورهایم در بارهٔ چگونگی کارکرد زندگی به هم ریخت، یاد گرفتم که در رمز و راز زندگی کنم.
حامد جلالیان
گاه متوجه شدم که زندگی به راستی همهٔ نیازهای ما را برآورده می‌سازد. هر روز از من مراقبت می‌شود؛ از دخترانم هم، همین طور. اگر پولی نداشته باشم، می‌دانم پول خواهد رسید. علت یک زندگی پر از معجزه، من نیستم. علت خداست؛ نیروی برترم
حامد جلالیان
در پایان چهل روز، امکان نداشت دست از این کار بکشم. احساس می‌کردم تازه شروع کرده‌ام و احتمالاً تا آخر عمر این تمرین را انجام خواهم داد. به اندازه‌ای نسبت به اشخاصی که مرا آزار داده‌اند، احساس بخشایش پیدا کرده‌ام که برایم باورکردنی نیست. اکنون می‌دانم که ممکن نیست هرگز تنها باشم. وقتی خدا همیشه با من است، چگونه می‌توانم تنها بمانم. مجبور نیستم در پی یافتن مردی بدوم تا خلأی درونی‌ام را پر کند، زیرا دیگر خالی نیستم.
حامد جلالیان
جلو رفتم و پشت میز ایستادم؛ به نظر می‌رسید به آنجا تعلق دارم. موقع سخنرانی، زیاد در بارهٔ حرف‌هایی که می‌خواهم بزنم، فکر نمی‌کنم. در دل دعایی می‌خوانم و از خدا تقاضا می‌کنم که بیش از همه چیز، به من کمک کند تا از جایگاه عشق سخن بگویم.
حامد جلالیان
یک فایدهٔ دیگر انجام این تمرین آن است که تقریباً ممکن نیست برای دیگران و سرانجام در بیش‌تر اوقات برای خودمان، احساس عشق و همدلی حقیقی نکنیم.
حامد جلالیان
گر چه فقط روزی چند دقیقه طول می‌کشید. او روزهای پیاپی می‌نوشت: «از هم‌وابستگی‌ام و انتخاب احمقانه‌ام برای ازدواج با شوهر سابقم سپاس‌گزارم.»
حامد جلالیان
دکتر جوی می‌نویسد: «شوهر سابقم را بخشیده‌ام یا به انجام آن بسیار نزدیک هستم. علاوه بر این، مانند گذشته در پی آشنایی با جنس مخالف نیستم؛ رفتاری که در گذشته انجام می‌دادم تا به خیال خودم خوشحال شوم، اما برعکس، بیش‌تر موجب ناراحتی از خودم می‌شد. برای نخستین بار در زندگی، با خودم و با همه چیز در بارهٔ خودم، راحت هستم.»
حامد جلالیان
ما فهرست خود را می‌نوشتیم، می‌خواندیم و سپس فهرست شخص دیگر را می‌خواندیم. خود و یکدیگر را همان گونه که بودیم، می‌پذیرفتیم و با استفاده از عشق بی قید و شرط، معجزه می‌آفریدیم.
حامد جلالیان
می‌توانید در رابطه با هر موضوعی که برای شما تابوست، به نوعی این تمرین را انجام دهید. مسألهٔ دردآور شما ممکن است طلاق یا خشونت کسی نسبت به شما باشد و ابراز شکرگزاری برای مصیبت توهین‌آمیز است. با این همه، احساس‌هایی که در بارهٔ این رویدادها داریم، کفر نیستند و نیاز به یافتن راهی داریم که آن‌ها را در فهرست خود جا دهیم. بنویسید که از احساس ترس شدیدی که دارید، خشم فراوانی که احساس می‌کنید، نفرتتان به آن شخصی که به شما آزار رساند و خشونت کرد، از این که نمی‌توانید آن ماجرا را از ذهن خود خارج کنید یا آن شخص را نمی‌بخشید، سپاس‌گزارید.
حامد جلالیان

حجم

۱۳۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

حجم

۱۳۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد